یاداشت های محمد روزبهانی

اجتماعی، فرهنگی،آموزشی

یاداشت های محمد روزبهانی

اجتماعی، فرهنگی،آموزشی

آموزش و پرورش در برزخ سنت و مدرنیته

محمد روزبهانی 

عضو شورای نویسندگان سخن معلم

 منبع:سخن معلم


اگر همان کاری را انجام دهی که همیشه انجام می دهی،همان نتیجه ای را بدست خواهی آورد که همیشه بدست آورده ای!


 روش آموزش در مدارس ما همیشه یک جور بوده و هست ! جالب است که انتظار داریم نتیجه ی متفاوتی نسبت به گذشته بدست آوریم! آیا می شود؟
تکرارکردن یک کار و انتظار نتیجه ی متفاوت داشتن ،دیوانگی است! آیا عملکرد ما در نظام آموزش و پرورش، چه به عنوان معلم،چه مدیر، چه مسئول و چه هر نقش دیگری که گذشته را تکرار می کنیم و به دنبال نتیجه متفاوت و بهتری هستیم،عاقلانه است؟
تجربه زیسته ی من ابتدا به عنوان دانش آموز و سپس معلم تا امروزچیزی در حدود34 سال است.درطی این مدت ، در مدارس یک روش تکراری از تدریس،آموزش ،امتحان ، روابط معلم-شاگردی، روابط مدرسه -خانواده و سایر موضوعات ومسائل را دیده ام. مشاهدات من در طی این مدت چه به عنوان دانش آموز و چه معلم نشانگر این است که در محتوا و حتی در شکل و ظاهر رو شهای آموزش و پرورش تفاوتی صورت نگرفته است، اما انتظار تغییرات عمیق و مهم داریم!

آیا امکان پذیر است؟

مگر می شود ما همان روش ها و روابط را به همان گونه به کار ببریم و انتظار تغییر داشته باشیم.برای تغییر در آموزش و پرورش ، ابتدا باید نگرشها، باورها،ساختار، قوانین ، اهداف و رو شها به مرور تغییر نمایند تا تغییر این امور به مرور به تغییر نتایج منتج گردد. البته منظور از تغییر در نگرش ها ،باورها و روش ها به مدیران و سیاستگزاران و خانواده ها و هم به معلمان بر می گردد. در واقع این کنشگران عرصه ی آموزش و پرورش و مرتبطین با آن هستند که باید تغییر نگرش و روش دهند. تغییرات کنشگران باعث تغییر ساختار و قوانین و روش ها می گردد و در نهایت به تغییر نتایج می رسد. چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید. امروزه متولیان آموزش و پرورش ایران برای تغییرات بیشتر متمرکز بر ظاهر و سطح هستند و به باورها،نگرش ها و ارزش ها که بنیادی تر هستند توجهی ندارند! حال یا از روی عمد یا سهو ! بیشتر نیرو و توان خود را در تغییرات رویین آموزش و پرورش قرار داده اند که نتیجه بخش نیست و نخواهد بود. مثلا تعطیلی مدارس در پنجشنبه ها یا نظام 3-3-3-3 یا 5-3-4 -یا هر شکلی دیگر تغییر بنیادی نیست و در کل همان نتیجه را به ما پس می دهد که قبلا دریافت کرده ایم. معلمان نیز دچار این چرخه ی معیوب گردیده اند. خیلی از آنها به روش معلمان شان در زمان تحصیل معترض هستند ! اما در عمل و روش تدریس همان شیوه های گذسته را به کار می برند یا در نگاه و نگرش شان به امر آموزش و پرورش همان نگرش گذشته را دارند. بیشتر خانواده ها نیز به مانند گذشته می اندیشند. تفاوت آموزش در جامعه ی ما نسبت به گذشته در این است که کمی ظاهرش مدرن تر گشته اما نتایج به دست آمده همانند گذشته هستند.
بله ، نگرشها و روشهایمان تکراری است! پس نتایج مان هم تکراری می شود. برای نتایج بهتر باید نگرش و روش ها را تغییر دهیم. تنها یک اصل ثابت در جهان وجود دارد و آن هم این است که همه چیز در حال تغییر است.

ما خودمان باید پیش قراول تغییر باشیم چرا که مقاومت در برابر تغییرات ما را به جایی نمی برد جز تباهی!

 

تحول بنیادین در آموزش وپرورش


عزت اله مهدوی،روزنامه آرمان،28 دی ماه 92

1-آموزش وپرورش نوین در ایران به دنبال نوعی تغییر نگرش در جهت باز سازی سیاسی واجتماعی جامعۀ استبداد زده و بیمار واستعمار زده ورنجور عهد قاجاریه شکل گرفت.بسیاری از نواندیشان آن دورۀ مهم تاریخی، این نهاد اجتماعی را دروازه ای برای ورود به تحولات کیفی وکمی می شمردند.البته  مبلغان سیاسی ومذهبی اروپایی نیز بیش از متفکران ما در این زمینه متفطن بودند.اما اغراق در سهم آنها درجهت دادن به روند تأسیس  مدارس، خصوصاً در جامعۀ بشدت سنتی آن روز ایران ،خیلی وجه تاریخی وواقعی ندارد،لازم است بدانیم رهبران فکری و مذهبی با نفوذ آن دوره از روند رو به رشد این نظام جدید در بسیاری از مواقع حمایت جدی می کردند.تا اینکه در دوره پهلوی اول جریان دولتی سازی مدارس شدت گرفت وحکومت ،از مدارس ابزاری ساخت تا  انتظارات خود را برای تغییر شکل ومحتوای جامعه ،تعمیق ببخشد. بی شک آنها با بودجه وامکاناتی که به این بخش تخصیص دادند توانستند به لحاظ کمی انحصار دولتی را تحکیم نمایند.به این طریق آموزش نوین که در جهت اصلاح جامعه و وسیله ای برای آگاهی اجتماعی شمرده می شد،تبدیل شد به ابزاری برای مهار ونظم بخشی در جهت برنامه های حکومتی.از همین جا افول آموزش وپرورش آغاز شد.تنظیم آموزش با عقربۀ بازارِ مصرف وبرقراری نظام عرضه وتقاضا بر شدت افول این نهاد مردمی افزود.ما نیاز داریم یک بار دیگر دولت در نوع حضور خود در چرخۀ تعلیم وتربیت غور نماید وبا باز تعریف نهادهای مردمی وتهیه نقشه راهی که ادارۀ مدارس به عهدۀ نهاد های مردم نهاد باشد،هر چه زودتر به این وضعیت مبهم خاتمه دهد.لازم است بدانیم تأمین بودجه آموزش همگانی رایگان هیچ منافاتی با تقویت این نهادهای مردمی ندارد.خصوصاً آنکه قانون اساسی نیز دولت ها را ملزم به این رویه کرده است.

2- نهاد آموزش وپرورش در وضعیت فعلی به کوهی صعب العبور می ماند که مسئولین آن ،هربار از یک قسمت شروع می کنند،هنوز نقشه پازل مانندی تهیه نشده که همگان بفهمند  و از نمای بالا ببینند که چه تحولی در حال رخ نمودن است و هر اقدامی مربوط به کدام قسمت نقشه است .مثلاً طرح آموزش شنا(سباح)   درمقطع ابتدایی ویا خصوصی سازی پیش دبستانی کجای تحول بنیادین قرار داشته وچه نتایجی به بار آورده؟ من نمی پردازم به طرح "مدرسه قرآن" که محترم است وموضوعیت جدی دارد. اما باید یاد آور شوم  که این طرح که شاه بیت تحولات بنیادین است چگونه در" چرخۀ اجرای بد"،نوعی احساس بدبینی ایجاد نموده .( در سایت اطلاع رسانی  وزارتخانه، مروری بر پروژه های بنیادین فرمایید تا مطلب دستگیرتان شود.) . به نظر می رسد که نوع تفسیر وتعبیر هر تیمی که به مسند مسئولیت می رسد ،در این مسئله مهم است و هنوز از یک الگوی فنی و تخصصی ایجاد تغییرات پایدار پیروی نمی شود.داستان کوه وکوره راه ونقشه،باقی است.

3-چگونه از تحولات کیفی وعظیم سخن بگوییم تا زمانی که بودجۀ آموزش وپرورش به اندازۀ پرداخت حقوق کارمندانش است؟ وسهمی ناچیز برای حفظ وبهینه سازی اماکن آموزشی وگسترش فعالیت های پرورشی وتربیتی و پژوهشی در نظر گرفته می شود. حال آنکه عمدۀ بار تحولی "سند تحول بنیادین آموزش وپرورش "بر پایه های امور کیفی آموزش و تقویت بنیادهای شخصیت سازی دانش آموزان وانجام فعالیت هایی برای توانمند سازی کارمندان ومربیان ،گذاشته شده است.

4- سلسله مراتب عمودی در آموزش وپرورش ،بسیاری از معلمان را بی انگیزه کرده است.در اینجا نمی پردازم به ضرورت تشکل ها ، که به قول وزیر محترم آموزش وپرورش "پتانسیل کارشناسی"دارند.در اینجا نمی پردازم به فعالیت طاقت فرسای تشکل های صنفی معلمان،که به قول آن بزرگوار ،در پشت "گسل"وزارتخانه زمینگیر شده اند.اساساً برای ضرورت وجودی این نهادها استدلال نمی کنم. اظهر من الشمس است که می توانند در باز گرداندن انگیزه برای معلمان مثمر ثمر باشند،البته احیای آنها برای دولت تدبیر وامید بی هزینه نیست. در اینجا اشاره می کنم به کارکرد های ضعیف شورای معلمان در مدارس و سهم آنها در هدایت فعالیت مدارس و البته مناطق وادارات کل.و البته در این باره تقصیر یا قصوری متوجه معلمان نیست سازو کار موجود ،معیوب است.جا دارد بررسی کنیم درسایت های رسمی و مطبوعات وزارتخانه ای وادارات تابعه، که سهم معلمان برای اظهار نظر چه وزنی دارد؟ در جایی که هنوز مدارس دولتی ازاشتراک منظمی در مجلات  وروزنامه های مربوط به تعلیم وتربیت برخوردار نیستند.به هر ترتیب مناسبات فعلی حاکم بر روابط معلمان و مسئولان آموزش وپرورش نیاز به دگرگونی دارد.

5- تغییر نگاه به آموزش وپرورش ،نه تنها الزامی وضروری می نماید، بلکه حیات دینی وملی ما به احیاء وتقویت وبروزآوری آن وابسته است.اما چرا فریاد های این غریق را جدی نمی گیرند؟شاید بخاطر آن است که چیزی جز آنچه گفته می شود به رؤیت می رسد.در جایی که یک وزارتخانه چند ده هزار نیروی مازاد دارد،چگونه چند ده هزار کمبود نیرو می تواند داشته باشد؟ به طوری که پرداخت حق التدریس آنها هم به تاخیر می افتتد و سامان دهی کلاسها تا اول مهر از هفت خوان رستم هم دشوار تر بنماید؟یا در مقیاسی کوچکتر وساده تر وقتی فعالیت های مربوط به آزمونها ی تستی پیشرفت تحصیلی که توسط قسمتهایی از بدنۀ این وزارتخانه انجام می پذیرد،قابل مقایسه با آزمونهای موسسات خصوصی نیست ،چگونه تغییر نگاه امکان پذیر می شود.در خیلی از مدارس (خصوصاً دبیرستان ها)،هنوز برای هر معلم در هفته ساعتی در نظر گرفته نشده که به ملاقات اولیای دانش آموزان اختصاص بیابد،چه می گویم ؟اتاق مناسبی برای این منظور وجود ندارد.بزرگان آموزش وپرورش در رسانه ها بخوبی پوشش می گیرند،به هر مناسبتی،چرا جامعه و سایر عوامل مؤثر در این زمینه را نمی توانند متقاعد کنند؟که اول باید بودجه آموزش وپرورش بسته شود بعد سایرین. همه می دانیم که فشار بر اقشار جامعه برای تأمین هزینه های مدرسه فرزندانشان طاقت فرساشده است، در این باره باید فکری کرد.تعاملات مالی مدیران مدارس با اولیای دانش آموزان همواره ،هر دو طرف را آزرده است.


http://armandaily.ir/?News_Id=65878

بازگشت پنجشنبه ها به مدرسه ها

مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،21 دی 92

شاید پس از گذشت سه سال از اجرای طرح تعطیلی مدرسه ها در روزهای پنجشنبه،روشن ترین سخنی که بتوان درباره ی آن گفت این است که این طرح به افزایش کیفیت آموزشی نینجامیده است. و این درست بر خلاف نظر هواداران این طرح است که به ویژه در روزهای آغازین اجرای آن می گفتند که با تعطیلی پنجشنبه ها،کیفیت آموزش مدرسه ای،بالاتر می رود. برای نمونه،مهدی نوید دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش،در سال 90 و در دفاع از این برنامه گفت : "تعطیلی پنجشنبه ها یکی از بخش های تحول بنیادین در آموزش و پرورش است و هدف از اجرای آن،ایجاد ارتباط بیشتر دانش‌آموزان به ویژه در دوره ابتدایی با والدین است... رضایتمندی معلم و ارتقاء علمی معلمان با تعطیلی پنج‌شنبه‌ها در افزایش کیفیت آموزش موثر خواهد بود و آثار مثبت آن را در قسمت‌های مختلف تعلیم و تربیت خواهیم دید."... 

ادامه مطلب ...

کنش ساستمدارانه

  منبع:سخن معلم

در پاسخ به فراخوان سخن معلم در مورد ( فراخوان نظر و یادداشت برای حرکت اخیر وزیر آموزش و پرورش ) ، آقای محمد روزبهانی، از دبیران آموزش و پرورش، یادداشتی را ارسال کرده است .
با توجه به اهمیت این موضوع ، سخن معلم از همه همکاران و دوستان گرامی تقاضا می کند که در این فراخوان مشارکت فعال داشته باشند .

محمد روزبهانی :

رفتار آقای فانی در ارتباط با تشکل های فرهنگیان تابعی است از رفتار کلی دولت یازدهم و شخص رئیس جمهور با همه ی تشکلها و گروههای صنفی و سیاسی !

نمی توان برای فانی مسیر متفاوتی در نظر گرفت!

 کنش یک سیاستمدار با کنش یک منتقد یا روزنامه نگار متفاوت است. وزیر آموزش و پرورش یا هر وزیر دیگری مرد سیاست است . مردان سیاست همیشه در میان فشار نیروهای متضاد باید تعادل خود را حفظ نمایند. نباید از هیچ سیاستمداری انتظار داشته که کاملا سیاه یا سفید باشد و رفتاری صفر و صد ی به نمایش بگذارد . موضوع بحث شرکت کردن وزیر آموزش و پرورش در جلسه ای متعلق به طیف راست یا اصول گرایان است که آقای فرشیدی وزیر اسبق آموزش و پرورش سردمدار آن است. به نظر من به خاطر صرف حضور در این جلسه انتقادی به آقای فانی وارد نیست. البته من از محتوای این جلسه و سخنرانی وزیر در آن جا خبری ندارم و قضاوتی هم نمی توانم داشته باشم. در واقع با حضور وزیر در گردهمایی معلمان از طیفهای مختلف موافقم . این کار باعث ارتباط موثر بین فرهنگیان و وزارت آموزش و پرورش می شود.

باور من این است که رفتار آقای فانی در ارتباط با تشکل های فرهنگیان تابعی است از رفتار کلی دولت یازدهم و شخص رئیس جمهور با همه ی تشکلها و گروههای صنفی و سیاسی ! نمی توان برای فانی مسیر متفاوتی در نظر گرفت! و گفت که وزیر آموزش و پرورش هم جهت با مسیر کلی دولت اعتدال نیست و به سمت راست گرایش پیدا کرده است. اگر از ابتدای حضور آقای روحانی در انتخابات گفتار و رفتار ایشان را تا کنون به صورت ریز بینانه بررسی نماییم جهت کلی گفتار و رفتار ایشان حرکت در میانه ی چپ و راست است. هیئت دولت نیز همین طور! حال ممکن است در این روند،رفتار و گفتار رئیس جمهور و وزرا ، گاهی کمی به راست و یا کمی به چپ دیده شود!

اما میانگین نهایی که می توان بر اساس آن حرکت دولت و همه ی وزرا را تحلیل نمود میانه روی است.آقای فانی هم با توجه به این که خود را جزئی از دولت اعتدال می داند حتما در هماهنگی با کلیت دولت عمل می کند .

گفتگو با آزیتا روحی: معلم در سوئد

  منبع:سایت سخن معلم

گفت و گو از : 

زهره روحی

 

زهره روحی :  تشکر از اینکه دعوت برای مصاحبه را پذیرفتید . لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمائید شغلتان چیست و در کجا زندگی می کنید و چند سال است که در آنجا زندگی می کنید 
 آزیتا روحی : . با سلام  من آزیتا روحی متولد سال  1342  در شهر تهران هستم   و به اتفاق خانواده – همسر و دو فرزندم -   حدوداً 24 سال است  که در سوئد زندگی می کنم. در این مدت مشاغل مختلفی داشته ام که اکثراً کار با بچه ها در سنین و شکلهای مختلف بوده است. کار با بچه های مهد کودک ،  فعالیت های فوق برنامه ی بعد از مدرسه با بچه های دبستانی ، و نیز  تمرین و اجرای (موسیقی ) با نوجوانان مدرسه ی موسیقی . و در حال حاضر حدود پنج سال است که معلم دبستان هستم که البته در سوئد شامل حال کلاس اول تا ششم می شود.

روحی : آیا در کشور سوئد هم همانند ایران تحصیلات خاصی در دانشگاه ها برای شغل معلمی وجود دارد ؟

آزیتا روحی : بله. اینجا برای دبستان (اول تا ششم) سه سال و نیم ، برای هفتم تا نهم چهار سال و برای دبیرستان پنج سال باید درس خواند . هر سال شامل دو ترم و هر ترم هم شامل 30 واحد دانشگاهی است.  ... 

ادامه مطلب ...