متن زیر با تغییر عنوان و بخشی (نصف آن)از آن در روزنامه آرمان 16 آبان 92 با عنوان فردا همین امروز نیست چاپ شده است!
"تمام نظامهای آموزشی از تصور انسانها نسبت به آینده مایه می گیرند،از این رو اگر تصور ما از آینده یک جامعه، با واقعیت موجود آن منطبق نباشد، نظام آموزشی آن جامعه، راه خیانت به جوانانش را در پیش می گیرد"الوین تافلر.جهان و جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم به سرعت در حال تغییر و تحول است،این جهان و جامعه ی در حال تحول وتغییر نهاد هایی هماهنگ با خودش را میخواهد.از جمله این نهادهای مهم آموزش و پرورش است! نهادی که وظایف زیادی را به عهده دارد،انتقال فرهنگ، نوآوری و تغییر، پرورش و رشد شخصی افراد، آموزش مهارتهای مورد نیاز جامعه به افراد و اجتماعی کردن کودکان و نوجوانان برای زندگی درجامعه. حال سوال مهمی که وجود دارد این است که آموزش و پرورش برای چه زمان و چه جامعه ای افراد را آموزش می دهد؟ در جوامع گذشته چون تغییر و تحول در جامعه بسیار کند و آرام بود و در نتیجه راحت تر می شد آینده و نیازهای افراد در جامعه ی آینده را تشخیص داد و در نهایت برنامه ریزی برای آموزش و پرورش آسان بود. اصل در گذشته این بود که فردا همین امروز است،یعنی جامعه ی فردا همانند امروز است و نیازهایش با نیازهای امروز فرقی ندارد و نهایتا اینکه روشهای رفع نیازها نیز همانند امروز است،شیوه ی بسیار عاقلانه ای که در جوامع گذشته وجود داشت و نیازهای افراد را پاسخ می داد، حتی در زمینه ی آموزش و پرورش! آیا امروز هم می توان گفت که فردا همین امروز است؟ خیر به هیچ وجه! جهان امروز توسط فن آوریهای مختلف دگرگون گردیده و هر روز در حال تغییر است،آموزش و پرورش دیروز نمی تواند نیاز جامعه ی امروز را پاسخ گوید. جامعه ی نو برای رفع نیازهای شهروندانش می بایست از شیوه های رفع نیازهای نوین استفاده نماید. نمی توان با روشهای گذشته به نیازهای جدید پاسخ گفت. این اصل شامل تمام همه ی نهادها و سازمانهای جامعه می شود،از جمله نهاد آموزش و پرورش! متاسفانه در جامعه ی امروز ایران نگاه غالب به آموزش و پرورش نگاهی است سنتی که رو به گذشته دارد! این نوع نگاه در بین مسئولین،معلمان،خانواده ها،مدیران و حتی دانش اموزان و دانشجویان به وفور دیده می شود. فرض اصلی در بین این گروه کثیر این است که جامعه ایستاست و فرقی با گذشته ندارد و یا اگر تغییرنموده، ولی می شود از روشهای گذشته تعلیم و تربیت در مدارس و دانشگاهها استفاده نمود و راه درست همین است! اما در مقابل این دیدگاه غالب، دیدگاهی دیگر وجود دارد که من خود را جزء این گروه می دانم و درست نقطه مقابل گروه اول هستند. فرض اساسی در این دیدگاه این است که جهان و جامعه ی ایران با سرعت در حال تغییر و تحول است و باید روشهای سنتی و رسمی فعلی را در زمینه ی آموزش و پرورش تغییر داد و با توجه به دگرگونی های پیاپی جامعه، آموزش و پرورش نیز به روز شود.مصداق بارز آموزش و پرورش امروزه ی ایران مدارس آن است،مدارس امروز به روشهای صد سال پیش اداره می شوند و آموزش می دهند! در واقع وقتی عملکرد مدارس را نگاه می کنی، می توانی بفهمی که فکر پشت این نوع آموزش به تغییرات جامعه توجهی نمی کند و فرضش این است که جامعه تغییر ی نکرده پس به همان روشهای مدارس گذشته می توان بچه ها را برای زندگی در جامعه آینده آموزش داد! اگر به عنوان یک ناظر بیرونی به مدارس نگاه کنی، ویژگی های آنها را این گونه خواهی دید.1-دانش آموزان را برای گذشته آموزش می دهند نه آینده! 2-حافظه محور هستند نه خلاقیت محور! 3-روابط عمودی از بالا به پایین حکم فرماست! 4-برای همه دانش آموزان از روشهای یکسان آموزشی استفاده می شود 5-پرسشگری جایی ندارد 6- برنامه ی خشک روزانه اجرا می شود 7-مهارتهای رسمی و غیر کاربردی آموزش داده می شود 8- مدرسه جدای از جامعه است و...! البته می توان چند ویژگی دیگر برای مدارس امروزه ذکر کرد،اما به همین چند مورد بسنده می کنیم. به نظر من بایست نگاه به آموزش و پرورش را تغییر دهیم.باید بپذیریم که جامعه ی امروزه همان جامعه یکی دو دهه ی گذشته نیست و حتمآ جامعه ی بیست سال آینده هم مانند جامعه ی امروز نیست و تغییرات فراوانی را پشت سر خواهد گذاشت.اگر این فرض را که دور از واقعیت هم نیست بپذیریم، نتیجه آن خواهد شد که تغییردیدگاه و روشها در آموزش و پرورش ، تغییر ساختار مدارس ( نه تنها امکانات سخت افزاری) و جایگاه معلمان ، امری ضروری است و هر چه سریعتر می باست از طریق مسئولان نهاد آموزش و پرورش و سایر نهاد های فرهنگی در دستور کار قرار گیرد.چرا فردا همین امروز نیست !
http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=454&pageno=4