نشست چالشهای پیش روی آموزش و پرورش در انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد
متن سخنرانی دکتر سید یعقوب موسوی
گزارشگر :علی پور سلیمان
نشست چالشهای پیش روی آموزش و پرورش روز دوشنبه به ابتکار انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد، نشستی برای بررسی مهمترین مشکلات و مسائل نظام آموزشی مدارس کشور و همچنین ساختار مدیریتی وزارت آموزش و پرورش که به گفته کارشناسان، نتوانسته است یک نهاد پویا و کارآفرین باشد.
یعقوب موسوی، مدیرگروه جامعهشناسی دانشگاه الزهرا و عضو انجمن جامعهشناسی ایران، سخنران این نشست با بیان اینکه چالشهای پیش روی آموزش و پرورش را میتوان در دستهبندیهای مختلف مانند چالشهای کارکردی، چالشهای سازمانی و... طبقهبندی کرد، گفت: «ما به آموزش و پرورش نگاه کلان داریم. آموزش و پرورش در کنار نهادهای مهم دیگر مانند رسانه و خانواده، کارکرد با اهمیتی دارد. آموزش و پرورش نهادی است که در توسعه اجتماعی – ملی (پایدار) سهم بالایی دارد. سالهای آینده با بحران عملکردی در آموزش و پرورش روبهرو میشویم، در نتیجه، آموزش و پرورش باید پوست بیندازد. بهعنوان مثال، حتی در آموزش و پرورش خصوصی آمریکا هم این بحث مطرح است. توسعه سازمانی آموزش و پرورش هر سال مورد سوال است. آیا باید شکلهای دیگری پیدا کند یا به نهادهای دیگر واگذار شود؛ اما در ایران وضع فعلا پایدار است.»
او گفت در اسناد بالادستی بر این نکته تاکید شده است که آموزش و پرورش سهم بارز و تعریفشدهای در توسعه ملی دارد و این نقش به رسمیت شناخته شده است: «نهاد آموزش و پرورش در کشور ما ۱۵۰سال است که شکل گرفته است. در سند تحول بنیادین، به نقش آموزش و پرورش بهعنوان یک نهاد مدرن (وارداتی) که البته مشکلساز بوده، اشاره شده است و این درحالی است که آموزش و پرورش در کشور ما نقش مثبتی در تغییرات اجتماعی مانند زدودن خرافهگرایی، گسترش سواد، کم کردن فاصله جنسیتی و... داشته است.»
موسوی ادامه داد: «آموزش و پرورش چالشهای زیادی در ارتباط با کارکردها و سیاستها داشته است. ما با ۳ رویکرد در آموزش و پرورش مواجهیم. رویکرد اول
این است که آموزش و پرورش مدنی داشته باشیم به این معنی که در چارچوب اقتضائات امروز باشد. رویکردهای دوم و سوم بر آموزش و پرورش ملی و دینی اشاره دارند. اما از منظر جامعهشناسی، آموزش و پرورش چگونه باید باشد؟ همه ما این ائتلاف را میپذیریم. دوران جزمیتاندیشی گذشته است. در اسناد بالادستی، از حیث مواد و موضوع پر از بحران ذکر شده است و اینکه آموزش و پرورش با چه چالشهایی روبهروست؛ مثل بحران هویت، مشکل داشتن در نیروی انسانی و...»
این استاد دانشگاه ادامه داد: « از چند منظر میتوانیم این چالشها را مطرح کنیم:
۱- چالشهای خاص آموزش و پرورش: آموزش و پرورش ازجمله نهادهایی است که پر مساله است و آن را بهعنوان هدفهای فرعی در نظر میگیریم. ۲- چالشهای عام: بین ۳الگویی (رویکرد) که مطرح شد موازنهای دیده نمیشود. مثلا تربیت واقعگرایانه دانشآموزان به کندی پیش میرود. دانشآموزان در جهات دیگری پیش میروند. اجتماعی کردن بچهها به کندی صورت میگیرد. آموزش و پرورش اگر نتواند به وظایف خویش عمل کند در سایه کامل قرار میگیرد و نهادهای دیگری جای آن را خواهند گرفت. بدون آنکه خواسته باشیم این سیاستها را زیر سوال ببریم باید ببینیم که جهاتی مانند شمولیت، جامعیت، پویایی و... چگونه بوده است؟»
او با بیان اینکه آموزش و پرورش نتوانسته است یک نهاد پویا، کارآفرین باشد و جاذبه ایجاد کند، گفت: «آموزش و پرورش باید بتواند نخبگان را در خود جذب کند، درحالیکه این نهاد نتوانسته است بخشهای تاثیرگذار اجتماعی مانند هنرمندان و حتی سرمایهداران را به خود جذب کند، شاید اگر مقاومت عدهای نبود، خیلی بیشتر از این له میشد. این سیاستها در بعد برنامه، محتوا، مدیریتی، عملیاتی و... مشکل داشته است. این سیاستها نیاز به بازسازی دارد و باید دوباره مورد بازخوانی قرار گیرد. نمیتوان برای آموزش و پرورش وضع ثابتی تصور کرد. البته این نیاز به سیاست تغییر دایم ندارد اما نیازمند انعطاف است.»
موسوی ادامه داد: «چالش بعدی، نوگرایی در تعلیم و تربیت است. آموزش و پرورش تا
چه حد قدرت مواجهه با نگاههای جدید را دارد. هیچیک از نهادهای ما نمیتوانند در مقابل نوگرایی مقاومت کنند. آموزش و پرورش باید توانایی جذب و به روز کردن را داشته باشد. ایدههای جدید را نمیتوان به حال خود رها کرد. باید برخورد از نوع «سیاستگذارانه» باشد، اگر آموزش و پرورش میخواهد که پویا و خلاق باشد. نخبهپرور باشد. یک نهاد مدنی متناسب با ساخت امروز جامعه ایران را داشته باشد. در کنار آن اخلاق، تعهد و اعتقادات باشد. امکان تربیت مشترک را فراهم آورد. هم اخلاقی باشد، هم مدرن باشد و هم هویت خود را حفظ کند.»
عضو هیأتعلمی دانشگاه الزهرا چالش بعدی را شکاف بین سنت و مدرنیته دانست: «برزخی که از قبل بوده است الان هم وجود دارد. البته در سند تحول بنیادین، این شکاف به نفع «سنت» حل شده است. این نباید خیلی «هستیشناسانه و ارسطویی باشد. مثلا معلمان میگویند که آموزشهای ضمن خدمت ما به روز نیست. چالش بعدی، تضاد است. درحال حاضر، نگرشی تاریخ را لگد میزند و نگرشی دیگر، تاریخ را قداست میدهد. آموزش و پرورش باید بتواند این دو را تحمل کند. اگر قادر به حل این ۲تعارض نباشد، بحران پیش میآید مثل بحران هویت.»
او درباره دیگر مشکلات کنونی در آموزش و پرورش گفت: «آموزش و پرورش، هدف خود را گم کرده است و یک جور خودگردانی اداری در آن شکل گرفته است. آن دغدغههایی که در گذشته بوده و آن چیزی که باعث میشد معلمان به خاطر آن تلاش کنند، درحال حاضر کمرنگ شده است. ما درحال حاضر میبینیم که در آموزش و پرورش شأن زدایی شده و معلمان خود را گم کردهاند. البته این موضوع در دانشآموزان هم وجود دارد. افت تحصیلی به ویژه در شهرهای بزرگ و میان پسران به شدت درحال افزایش است، یا فرار از مدرسه به ویژه در پسران و...»
موسوی چالش بعدی در آموزش و پرورش را ۲شخصی بودن دانست و گفت: «این موضوع نفاق فرهنگی را نهادینه میکند. این وضع حتی به معلمان و نیروهای آموزشی هم رسیده است و برای پایداری اجتماعی، این وضع تهدیدکننده است. دیگر اینکه، باید دید بین آموزش و پرورش و نظام آموزش تخصصی، فنی و حرفهای با بازار و اشتغال چه ارتباطی وجود دارد؟ آیا آموزش برای آموزش است؟ یا آموزش و پرورش برای جامعه است؟ برای نظام تعلیم و تربیت بهتر است که آموزش و پرورش ما را به سمت بازار هدایت کند. باید توازنی میان نیازها و فارغالتحصیلان باشد.»
او ادامه داد: «البته به برخی چالشهای خاصتر هم میتوان اشاره کرد مانند وضع معلمان از نظر حرفهای و جایگاه آنها، نظام مدیریتی در آموزش و پرورش به یک آسیبشناسی جدی نیاز دارد. شیوه انتصاب مدیران، شیوههای نظارتی و اینکه نظارت حرفهای، صنفی و علمی باشد یا نظارت سیاسی باشد؛ نظام مدیریت دموکراتیک که سهم معلمان هم در آن تامین شود، فضایی که نقادانه باشد و معلمان از حرف زدن نترسند و آموزش و پرورش ما پویا باشد، محتوای کتابهای درسی و....»
به اعتقاد او یکسری چالشهای ریزتر هم در آموزش و پرورش وجود دارد: «مانند کاهش منزلت معلمان، افت وضع اقتصادی معلمان، فقدان انگیزش و خودانگیختگی در معلمان، هنجارزدایی در آموزش و پرورش (مثلا آموزش و پرورش فقط خود را اداره میکند و کاری به هنجارها ندارد)، بحران هویت در دانشآموزان، جدی نگرفتن مدرسه از طریق دانشآموزان، استرس در میان دانشآموزان، اصطکاکهای رفتاری، فیزیکی در دانشآموزان، تعارض دانشآموزان با معلمان، شکاف اقتصادی میان معلمان و دانشآموزان، عدم مسئولیتپذیری در دانشآموزان، نهیلیسم و نسبی شدن و خیلی مسائل دیگر...»
او در پایان این نشست گفت که در یک جمعبندی باید بین همان ابعاد سهگانه مدنی، ملی و مذهبی توازن و تعادل ایجاد شود.
منبع روزنامه شهروندhttp://shahrvand-newspaper.ir/default/default.aspx?no=200&dn=4&pid=17&rnd=b2vcpO&p=&y=92&m=11&d=02