گفت و گو با روزنامه آرمان92/2/12
روناک حسینی: قصه زیاد است اما این که دنبال کدامشان را بگیری به واقعیت میرسی ماجرای دیگری است. خیلی از حرفها توی شلوغی تبلیغات گم میشود و به سرانجام نمیرسد. چقدر از وعدههای مسئولان برای معلمها محقق شده و تغییرات در آموزش تا الان چه تاثیراتی داشته؟ به بهانه روز معلم با یک معلم و کارشناس آموزش به گفتوگو نشستیم. محمد روزبهانی دانشجوی دکتری جامعه شناسی است و بیست سال است که تدریس میکند...
محمد روزبهانی/ روزنامه آرمان24بهمن1391
حمید رضا حاجی بابایی وزیر آموزش و پرورش، در آخرین اظهار نظرش گفت: حضورم در آموزش و پرورش برای تغییر مصادیق نبوده، بلکه هدف از این حضور، تغییر نگاه به آموزش و پرورش و معلمان بوده است... هدف تحول بنیادین آموزش و پرورش، تغییر نوع نگاه به معلمان است. (خبرگزاری فارس21 بهمن1391) با شنیدن گفتههای وزیر چند سوال ممکن است در ذهن شنونده شکل بگیرد. 1- نگاهها به معلمان در حال حاضر چگونه است که باید تغییر کند؟ 2- نگاه به پایگاه اجتماعی (قشر) معلمان در جامعه از چه عواملی تاثیر میپذیرد؟ 3- چگونه میتوان پایگاه اجتماعی قشر معلمان را در جامعه تغییر داد؟ 4- آیا وزارت آموزش و پرورش به مدیریت حاجیبابایی توانسته است نوع نگاههای جامعه به معلمان (پایگاه اجتماعی معلمان) را تغییر مثبت دهد؟ تغییر نگاهها به معلمان که مد نظر وزیر است باید یک تغییر مثبت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب باشد، یعنی به نظر ایشان باید پایگاه اجتماعی معلمان از یک مرتبه پایینتر در جامعه به مرتبه ای بالاتر ارتقا پیدا کند. بنابراین میتوان گفت که پایگاه اجتماعی معلمان در جامعه از نظر وزیر مطلوب نیست و باید تغییر کند. شاید همه معلمان و بیشتر جامعه در این نکته با ایشان هم نظر باشند که نگاهها به جایگاه معلمان مطلوب نیست و باید بهتر شود. در این مورد به ندرت میتوان کسی را یافت که با گفته و نظر وزیر مخالف باشد. نگاه جامعه به یک گروه، طبقه یا قشر اجتماعی و ارزش گذاری آنها، نتیجه دسترسی و در اختیار داشتن سه عامل ثروت، درآمد و قدرت توسط گروهها و اقشار اجتماعی است. جامعه با توجه به اینکه یک گروه اجتماعی چه میزان به این عوامل دسترسی دارد، برای آن گروه جایگاهی در سلسله مراتب جامعه در نظر میگیرد. در واقع پایگاه اجتماعی افراد و گروههای اجتماعی- از جمله معلمان- به میزان در اختیار داشتن ثروت، قدرت و درآمد بستگی دارد. با افزایش یا کاهش دسترسی هر فرد یا گروهی به هر یک از این شاخصها، میتوان انتظار داشت که پایگاه اجتماعی آن فرد یا گروه نیز دچار تغییر شود. به زبان سادهتر اگر گروهی بتواند ثروت، درآمد و قدرت بیشتری به دست بیاورد، در نگاه افراد جامعه جایگاه بهتری کسب میکند و اگر بالعکس داشتههای خود را از دست بدهد، در نگاه جامعه نیز نزول خواهد کرد. معلمان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. هر زمان که ثروت (داراییهایی که میتوانند به پول تبدیل کنند)، درآمد(پولی که به عنوان حقوق دریافت میکنند) و قدرت (توان تاثیر گذاری و کنترل بر سایر افراد و گروهها) معلمان افزایش یابد، به دنبال آن پایگاه اجتماعی معلمان نیز بهتر و در نتیجه نگاهها به قشر معلمان بهتر میگردد و بر عکس با کاهش دسترسی معلمان به شاخصهای ذکر شده،پایگاه اجتماعی آنها نزول پیدا کرده و نگاه به این قشر تغییر منفی مینماید. برای افزایش پایگاه اجتماعی و تغییر نوع نگاه جامعه به معلمان در جهت مثبت و مطلوب، باید در شاخصهای (ثروت، درآمد، قدرت) تغییری بهوجود آورد که پیامد حتمی آن تغییر در پایگاه اجتماعی و نوع نگاه جامعه به معلمان است. با استفاده از میزان تغییر این شاخصها در دوره وزار ت حاجی بابایی میتوان عملکرد ایشان را بهتر مورد بررسی و ارزیابی قرار داد. آیا وزارت آموزش و پرورش بهطور اخص و دولت بهطور اعم توانستهاند به اهداف ذکر شده توسط وزیر دست پیدا کنند و تغییری در پایگاه اجتماعی معلمان بهوجود آورند یا خیر؟ آیا برنامهها و عملکرد وزیر آموزش و پرورش به ارتقای جایگاه معلمان کمک کرده است؟ آیا برنامههای وزیر باعث شده است درآمد معلمان با توجه به وضعیت تورمی جامعه افزایش پیدا کند؟ آیا برنامهها و عملکرد ایشان به افزایش ثروت معلمان کمک کرده است؟ آیا این اهداف و برنامهها قدرت تاثیرگذاری معلمان در قالب تشکلهای صنفی را بر گروه های سیاسی و اجتماعی جامعه بیشتر کرده است؟ این برنامهها و عملکردها بهطور کلی نتوانسته است کمکی به تغییر جایگاه معلمان در جامعه بنماید. برای اثبات این ادعا نیاز به دلایل بسیار نیست. مقایسه میزان قدرت خرید معلمان با چند سال پیش- میزان حقوق دریافتی معلمان و ارزش این حقوق در مقایسه با قیمت کالاها و سادهتر از آن، دیدن و شنیدن گفتوگوهای بین معلمان در مدارس که تجربه هر روزه نویسنده و بیشتر معلمان مدارس میباشد،این مطلب را تایید مینماید. در بررسی شاخصهای سه گانه تاثیر گذار بر جایگاه معلمان در ساختار جامعه، از نظر میزان داشتن ثروت و درآمد معلمان مشخص است، معلمان به چه وضعیتی دچار شدهاند. در رابطه با شاخص سوم یعنی قدرت نیز اینگونه است. هر گروه اجتماعی و بهخصوص معلمان قدرت تاثیرگذاری بر جامعه را به وسیله تشکلهای صنفی و رسانههایی که در اختیار دارند اعمال میکنند. در نبود یک تشکل صنفی برای پیگیری حقوق افراد آن صنف و یک رسانه برای اطلاع رسانی بین اعضای گروه چگونه میتوان به این هدف دست یافت. وضعیت تشکل صنفی معلمان و رسانههای آنان در دوره وزارت جناب حاجی بابایی نسبت به قبل بهتر نشده است.