افراد از بدو تولد با روشهای گوناگون و توسط نهادهای
مختلف، اجتماعی میشوند. فرد درست بعد از تولد شروع به یادگیری هنجارها، ارزشها و
شیوه ی زندگی مورد نظر جامعه میکند. این یادگیری از خانواده شروع میشود، به مرور
توسط گروه دوستان، مدرسه و رسانهها افزایش مییابد. هر فردی بعد از تولد نیاز به
یکسری آموزشهای اساسی دارد تا بتواند در جامعه به درستی و راحتی زندگی کند.
خانواده از همان ابتدا فرد را با آموزشهایی آشنا میکند که به نظر اعضایش، ضروری
اند. اما در جوامع امروزی تنها آموزشهای اجتماعی و فرهنگی خانواده برای فرد کافی
نیست، بلکه لازم است که سایر نهادها، بخصوص نهاد آموزش و پرورش، آموزشهای مکمل
برای زندگی در اجتماع را به طور مستقیم و غیر مستقیم به فرد ارائه دهد. در کشور ما
نهاد آموزش و پرورش تا سطح دبیرستان این خدمات و آموزشها را به صورت رایگان به
کودکان و نوجوانان ارائه میدهد. محتوای این آموزشها متفاوت است؛ از مهارتهای
نوشتن و خواندن گرفته تا آموزشِ هنجارها و ارزشهای اجتماعی و مذهبی که در قالب
محتوای کتابها و حتی برنامههای آموزشی پنهان است. آموزش و پرورش به عنوان نهادِ
مسئولِ جامعه پذیر کردنِ افرد جامعه، میبایست به ارائه ی آموزشهای مورد نیاز
برای آگاه ساختن دانش آموزان در زمینههای متفاوت بپردازد. به عنوان مثال اعتیاد
در حال حاضر یک بحران اجتماعی است که جامعه ی ما را به چالش کشیده است. برخورد با
این معضل، چه در سطح کلانِ سیاستهای دولت و چه در سطح خرد در خانواده ها، یک
ضرورت اساسی است. کودکان و نوجوانانِ دانش آموز میبایست در روند اجتماعی شدنشان
در مدارس با چگونگی پیشگیری از اعتیاد و برخورد کردن با افراد معتاد، چه در
خانواده و چه در محیط اجتماع، آموزشهای لازم را ببینند. این آموزشها باید در
مدرسه با استفاده از محتوای دروس و در متن کلاسها صورت پذیرد. حتی میتوان آموزشهای
پیشگیرانه و چگونگی برخورد با آسیبهای اجتماعی، بخصوص اعتیاد را در قالب کلاسهای
فوق برنامه درسی هم برای دانش آموزان و هم برای والدین آنها در نظر گرفت. لازمه
ارائه ی برنامههای فوق، آموزش کسانی به عنوان مربی و یا آموزشگر است. این افراد
در مرحله اول بهتر است از بین معلمان خودِ مدارس انتخاب شوند. در مراحلِ بعد، در
صورت نبود امکان برای استفاده از معلمانِ مدارس، از سایر کارشناسان مربوطه و آگاه
به این امر استفاده شود.آموزش پیشگیری از اعتیاد و یا برخورد با افراد معتاد یک
کار ساده و پیش پا افتاده نیست، بلکه کاری بسیار مهم و تخصصی است. مثلا بسیاری از
کودکانِ خانوادههای معتاد بر این تصوراند که وجود آنها باعث اعتیاد پدر یا
مادرشان شده است و این باورِ غلط احساس آنها را به هم میریزد و در تصمیم گیریهای
زندگیشان بسیار مهم و موثر است. این نکته ای است که بسیاری از آن بی اطلاعند. یکی
از مهمترین مشکلات کودکان و نوجوانانی، که پدر یا مادر معتاد دارند، ناتوانی در
بیان خواسته هایشان، در خانه و مدرسه است. این ناتوانی ناشی از عدم مهارت کافی در
بیان خواسته هایشان است. این مهارتها باید توسط متخصصین ارائه شود. اگر یک کودک
یا نوجوان در مدرسه مهارتهای ارتباطِ صحیح و بیان خواسته و مشکلاتش را به درستی
بیاموزد، با مطرح کردنِ خواستهها و مشکلاتش، میتواند بر آنها فائق شود و از
تاثیرات سوء زندگی در محیط خانواده ای از هم گسیخته در امان بماند. اما متاسفانه
آموزش اینگونه مهارتهای اساسی در سطح آموزش و پرورش از دیرباز مورد توجه کافی
قرار نگرفته است. اگر هم توجه شده کار را به افراد متخصص و کاردان واگذار نکرده اند.
اما امید میرود با توجه بیشتر آموزش و پرورش به این امر و با ارائه ی برنامههایی
علمی برای ورود محتوای مناسب برای آموزش مهارتهای پیشگیری و چگونگی مواجه شدن با
آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد، تحرکی در این زمینه صورت گیرد. البته به تازگی
با حضور یک متخصص جامعه شناسی در راسِ دفترِ پیشگیری از آسیبهای اجتماعی وزارت
آموزش و پرورش امیدها بیشتر شده و در این مدت کوتاه نیز حرکتهای مثبتی صورت گرفته
است. حرکتی که از چند وقت یپش با انتشار چند شماره از مجله رشد پیشگیری نوین با
موضوع اعتیاد شروع گردیده، که امیدواریم به نتایج خوبی برسد.