" اعتیاد نه مشکل اخلاقی و نه
ضعف اراده است، بلکه بیماری جسمی و روانی با پیامدهای اجتماعی است" این
نگاه متخصصان و صاحب نظران پژوهش در عرصه اعتیاد به معتادان و بیماری
اعتیاد است. اما سوال این است که آیا شهروندان دیگر، خانواده ها، مسئولان و حتی تحصیل کردگان جامعه این باور یا نظر را پذیرفته اند یا قبول دارند؟
به جرات می توان گفت خیر !
متاسفانه جامعه ی ما هنوز
نپذیرفته است که اعتیاد یک بیماری است نه یک مشکل اخلاقی ! مردم ما هنوز
قبول ندارند که اعتیاد یک بیماری است نه ضعف در اراده ی شخص معتاد !
مسئولین و قانون گذاران هر چند که در حرف و سخن از اینکه اعتیاد یک بیماری
است بسیار می گویند اما در عملکرد نشان داده اند که بر این باورند که معتادان گروهی مجرم هستند که باید در زندان باشند، یعنی بر عکس حرف شان عمل می کنند.
امروزه با آماری که از مراجع
رسمی منتشر می شود کسانی که به بیماری اعتیاد دچارند حداقل بیش از یک
میلیون نفر می باشند ، اما تدابیری که وزارت خانه های مسئول همانند
وزارتخانه های بهداشت، آموزش و پرورش ،کشور، ارشاد و سازمان بهزیستی برای
این بیماری در نظر گرفته اند بسیار اندک است . توجه و تمرکزی که به
بیماری هایی که گسترش آنها یک هزارم بیماری اعتیاد هم نیست ، بسیار بیشتر
از تمرکز بر بیماری اعتیاد و معتادان به مواد مخدر است. این بی توجهی از سوی جامعه و مدیران جامعه نشان از نگاه کاملا سنتی به بحث اعتیاد و معتادان دارد.
در فرهنگ سنتی ما اعتیاد یک
مشکل اخلاقی است و معتاد یک هنجار شکن ! اعتیاد را ناشی از بی ارداه بودن
فرد معتاد می دانند. در این نگاه، یک معتاد اراده ای بسیار ضعیفی دارد که
نتوانسته است در مقابل وسوسه مصرف مواد مخدر ایستادگی کند. غالبآ معتاد را
یک مجرم و هنجار شکن تلقی می کنند و نتیجه این می شود که باید با این
معتادان مجرم برخورد قضایی صورت گیرد و به مجازات رسانده شوند.
امروزه در کشورهای توسعه یافته
نگاه به موضوع اعتیاد کاملا تغییر یافته و به صورت علمی به این موضوع
نگاه می شود . معتاد از نگاه علمی، فردی بیمار است که برخلاف میلش به این
بیماری گرفتار شده است.
دلیل اینکه در نگاه سنتی به اعتیاد، معتاد را مجرم و یک هنجار شکن می دانند به رفتارهای ضد اجتماعی افراد معتاد بر می گردد. جامعه رفتار معتاد را رفتاری انتخابی از طرف فرد معتاد می داند
و از این رو او را به دلیل اینکه با آگاهی و انتخاب دست به عملی زده است
در رده مجرمین و قانون شکنان طبقه بندی می کند. اما این نکته مهم را نمی
داند که رفتارهای ضد اجتماعی افراد معتاد ،پیامدهای بیماری اعتیاد است، که
به شکل این رفتارها دیده می شود. یعنی یک فرد در هر جامعه ای به مواد مخدر
معتاد گردد به مرور با بالا رفتن میزان مصرف و عود بیماری اعتیاد به سمت
انجام این گونه رفتارها سوق پیدا می کند نه بر اساس یک انتخاب ارادی! نتیجه
این می شود که نباید بر اساس رفتارهای معتادگونه ی فرد معتاد که تحت تاثیر مواد مخدر انجام می دهد راجع به او قضاوت کنیم.
گفتم که امروزه در جوامع توسعه
یافته برخورد با مسئله ی اعتیاد و افراد معتاد کاملا تغییر یافته است و
حتی افراد معتاد را به عنوان بیمارانی که نیاز به حمایت دارند مورد توجه
ویژه قرار می دهند. نوع نگاه به مواد مخدر و مصرف آن و مدیریت دولت در این
زمینه کاملا با نگاه سنتی متفاوت است. در گذشته در همان کشورهای پیشرفته
نیز برخورد با معتادان بر اساس مدیریت پلیسی بود اما به مرور تغییر پیدا کرده است.
در کشوری مانند هلند در منطقه
ای از شهر آمستردام مرکزی مشخص برای معتادان در نظر گرفته شده است تا
بتوانند مواد مخدر را تهیه و در همان جا مصرف نمایند. این کار به این خاطر
است که از گسترش و پراکندگی معتادان در سطح شهر جلوگیری نمایند و از آسیب
های اجتماعی حاصل از رفتارهای ضد اجتماعی جلوگیری شود. همچنین در کشوری
مانند آلمان به معتادانی که از راه تزریق، مواد مخدر مصرف می کنند ؛ سرنگ ،
امکانات و مکان رایگان داده می شود تا بهتر بتوانند آنها را مدیریت
نمایند. این نمونه ها نشان از این دارد که مسئولان این گونه کشورها
کاملا به این نکته واقف هستند که بیماری اعتیاد هم مانند سایر بیماری هاست و
شاید هم شدیدتر و با پیامدهای اجتماعی اقتصادی و روانی بالا که می تواند
جامعه را دچار چالش نماید. از این رو آنها به جای پاک کردن صورت مسئله و
مبارزه پلیسی با یک بیماری حاد، برای پیشگیری و درمان آن تدابیری اندیشیده
اند که بسیار موفق بوده است.
یک معتاد همانند یک فرد است که
به بیماری مزمن قند یا بیماری قلبی دچار شده است. این نوع بیماری ها عملکرد
یک عضو از اعضای بدن را مختل و زندگی فرد را با چالش روبرو می کند.
بیماری اعتیاد علاوه بر مشکلی که برای فرد و زندگی شخصی اش به وجود می آورد
و مغز فرد را که شاید مهمترین عضو بدن او باشد را دچار عارضه می کند بلکه
دارای عوارض روانی ، روحی و اجتماعی شدیدی است و بر دیگر افراد جامعه نیز
تاثیر گذار است.
سوال این است آیا می شود با
برخورد پلیسی و فیزیکی یک بیمار قلبی را درمان کرد ؟ آیا کسی که بیماری
مزمن دیگری غیر از اعتیاد دارد را می توان به دادگاه برد و مجازات کرد؟
خیر .
در اسلام کسی که به جنون دچار است، یعنی از نظر فکری و عقلی مشکل دارد را نمی توان محکوم و مجازات کرد چرا که از دیدگاه اسلام این فرد مسئول اعمال خودش نیست و مجازاتی به او تعلق نمی گیرد. اعتیاد نیز نوعی بیماری است که بر مغز و عقل فرد تاثیر می گذارد و عملکرد او را دچار اختلال می گرداند.
در واقع ، معتاد هیچ گونه
کنترلی بر رفتار خود ندارد و این از اثرات مواد مخدر بر مغز اوست. بنابراین
می توان گفت که نباید معتادان را مجرم دانست و مجازات کرد بلکه باید به
آنها به عنوان بیماران نیاز مند کمک نگاه کرد و هر چه می توان برای درمان
آنها تلاش نمود.
بنابراین باید مسئولان و
شهروندان جامعه ی ما به سمتی حرکت کنند که اعتیاد را نه به عنوان یک جرم
بلکه یک بیماری همانند سایر بیماری ها بدانند. این تغییر نگاه و
فرهنگ سازی در مرحله ی اول از طریق رسانه های همگانی و آموزش و پرورش باید
صورت پذیرد و به مرور در قوانین و مقررات تغیراتی صورت پذیرد تا بتوانیم در
بلند مدت نگاه جامعه را به این پدیده ی اجتماعی تغییر دهیم.
پیامدهای این بیماری جسمی و
روانی خود را به صورت رفتارهای ناهنجار و ضد اجتماعی نشان می دهد. این
رفتارها نه به صورت کاملا آگاهانه و انتخابی از طرف بیمار معتاد صورت می
گیرد ،بلکه این رفتار عوارضی است از بیماری اعتیاد و تاثیر مواد مخدر بر
مغز فرد و همچنین رفتارش می باشد.