یاداشت های محمد روزبهانی

اجتماعی، فرهنگی،آموزشی

یاداشت های محمد روزبهانی

اجتماعی، فرهنگی،آموزشی

آموزش و پرورش در غیاب نخبگان

محمد روزبهانی*

منبع:فانوس

اگر نخبگان کشور در حوزه های مختلف را مخاطب قرار دهیم و از آنها درباره اولویت آموزش و پرورش سوال کنیم،شاید این حوزه را اولویت اول یا دوم جامعه در برنامه ریزی ها قلمداد کنند،اما در عمل می بینیم که خود توجه چندانی به این حوزه ندارند. آموزش و پروررش برای نخبگان و افراد تاثیر گذارِ حوزه های مختلف اجتماعی و اقتصادی از اولویت برخوردار نیست.نخبگان کشور ما از نخبگان فرهنگی گرفته تا سیاسی ، اقتصادی ، هنری و ورزشی کوچکترین نگاهی به آموزش و پرورش ندارند. این در  صورتی است که بسیاری از آنها والدین دانش اموزانی هستند که در همین سیستم آموزشی مشغول به تحصیلی می باشند.توجه نکردن افراد مشهور و نخبگان به یک موضوع یا مسئله ی اجتماعی باعث می شود که آن موضوع یا مسئله از دید رسانه ها مغفول مانده و مورد توجه قرار نگیرد.با گسترش رسانه ها  اعم از تلویزیون و اینترنت و بخصوص شبکه های اجتماعی مجازی، میزان تاثیر گذاری نخبگان و افراد مشهور بر مردم و افکار عمومی بیشتر شده است. این افراد با حضور در رسانه ها و اظهار نظر مثبت یا منفی در مورد اتفاقات مختلف ، افکار عمومی را برای توجه و تمرکز به آن اتفاق حساس می کنند. بارها اتفاق افتاده است که هنرمندان و یا ورزشکاران در فضای مجازی کمپینهای تشکیل داده اند تا افکار عمومی را نسبت به یک مسله ی محیط زیستی مانند آلودگی هوا،قطع درختان یک باغ یا خیابان و در تازه ترین مورد  برای جلوگیری از خشک شدن دریاچه ارومیه به حساس کنند و به میدان بیاورند. این حضور در کمپینهای فضای های حقیقی و مجازی بسیار تاثیر گذار بوده و توانسته اند توجه سیاستگذاران و مسئولین را به موضوع جلب کنند. این کار بسیار ارزنده و مفید است و از نخبگان و افراد مشهور انتظار می رود که با حضور بیشتر بتوانند به حل معضلات و مشکلات جامعه بیشتر کمک کنند چرا که حرف آنها به عنوان گروههای مرجع در جامعه مورد قبول واقع می شود. اما حوزه ای که حضور  نحبگان  هنری ورزشی سیاسی و..در آن بسیار کم رنگ است حوزه مهم آموزش و پرورش است. متاسفانه نخبگان جامعه موضوع  آموزش و پرورش رابه کناری نهاده اند و آنرا تقریبا از اولویت های خود خارج کرده اند. امروزه کمتر جامعه شناس،اقتصاد دان،هنرمند،ورزشکار و سیاستمداری را سراغ داریم که درباره آموزش و پرورش اظهار نظر کند اما همین افراد در بسیاری دیگر از حوزه های عمومی به اظهار نظر می پردازند. این عدم حضور  و نبود نخبگان در عرصه آموزش و پرورش و حرف نزدن از این حوزه تنها به بی توجهی خود این نخبگان بر نمی گردد ،بلکه بخشی از این بی توجهی حاصل نگاه مسئولین وفرهنگیان و رسانه های حوزه آموزش و پرورش است که به سراغ نخبگان نمی روند و آنها را به درون آموزش و پرورش نمی کشند. در واقع اگر اهالی آموزش و پرورش و بخصوص رسانه های این عرصه به سراغ نخبگان بیرون از آموزش و پرورش بروند و آنها را به درون این حوزه بیاورند ؛آنها نیز به نوعی مجبور می شوند که از این حوزه حرف بزنند و در مورد آن اظهار نظر کنند. خود نفس اظهار نظر یک فرد مشهور و شناخته شده در مورد کم و کاستی های آموزش و پرورش، موجب حساس تر شدن جامعه ،خانواده ها ،رسانه ها و در نهایت مسئولین و دولتمردان خواهد شد. این حساسیت نتیجه اش توجه بیشتر به حوزه آموزش و پرورش و در نهایت کم تر شکل مشکلات و معضلات این عرصه می شود.

به نظر می رسد که رسانه های حوزه آموزش و پرورش بهتر است تمرکز بیشتری  بر مصاحبه و گفتگو با نخبگان و افراد مشهور داشته باشند و سعی کنند این افراد را به سمت اظهار نظر موثر در باره آموزش و پرورش مجبور کنند. به شکلی صریح و ساده باید گفت ما باید به سمت جلب نظر نخبگان به این حوزه حرکت کنیم تا با حضور موثر این افراد  توجه بیشتر رسانه ها،خانواده ها ،جامعه  و دولتمردان به مشکلات و معضلات این حوزه جلب شود.

*مدیر مسئول سایت فانوس

مدرسه و آموزش فرهنگ مدارا

محمد روزبهانی*

مدارا و روا داری به معنای پذیرفتن دیگری به عنوان کسی که متفاوت است و حق زندگی دارد. نتیجه این نوع نگاه صلح و آشتی  است. در گذشته و در جوامع سنتی،  تنوع فرهنگی ،قومی،زبانی ، اعتقادی  و تعاملات بین گروهی بسیار کم بود و به  دلیل کمی تنوع ،تحمل عقاید و آداب و فرهنگ دیگران کمتر به چشم می خورد. اما امروزه در اثر در هم تنیدگی جمعیتی- فرهنگی  حاصل از مهاجرت و گسترش شهرهای بزرگ ،تنوع فرهنگی بسیار زیاد است.  به دلیل این تنوع  اگر  افراد جامعه تحمل عقاید همدیگر را نداشته باشند نمی توانند در کنار یکدیگر زندگی آرامی داشته باشند. آموزش و پرورش  ایران از  همان ابتدا خیلی درگیر آموزش مدارا و رواداری به دانش آموزان نبوده یا اگر توجهی داشته بسیار اندک است، اینکه باید در مدارس  به بچه ها آموزش داده شود که دیگرانی که مثل ما نیستند  و مثل ما فکر نمی کنند را به عنوان یک انسان متفاوت  بپذیرند.نه تنها آموزش و پرورش رسمی مدارا و رواداری را  جز موضوعات مورد توجهش قرار نداده ، بلکه جامعه ، خانواده ها و گروهای سیاسی، اجتماعی و قومی همه به مدارار و روا داری  و پذیرش دیگران به عنوان موضوعی  قابل توجه نگاه نکرده اند. تا چند ده پیش هر گروه و دسته ای به اعضایش می آموخت که ما حقیم و دیگری ناحق و یا ما بهتریم از بقیه. اما در دو  دهه گذشته در جامعه ما و قبل تر در جوامع غربی به دلیل تغییرات و تحولات سریع  و گسترش میزان مهاجرت های داخلی و خارجی در درون و ییرون کشور ها  این مسئله(مدارا) به صدر مسائل جوامع آمده است.امروزه به دلیل مهاجرتهای خواسته و ناخوسته کسانی با ما همسایه و همشهری شده اند که ممکن است مانند ما فکر نکنند و  از نظر افکار و عقاید،آداب و رسوم و سنت ها با هم تفاوت داشته باشیم. کودکان مان اما در مدرسه در کنار هم مجبورند که بنشینند و آموزش ببینند. این بودن در کنار هم بعد از مدرسه در دانشگاه و محل کار و حتی در سطح شهر ادامه دارد. همه به دنبال یک زندگی همراه با صلح و آرامش هستیم. اما لازمه این صلح و آرامش و پذیرش همدیگر به عنوان  همکلاسی یا  همشهری و دوست چیست؟  این است که افراد از همان دوران کودکی یادبگیرند که می توان در کناردیگران همکلاسی ، همشهری و حتی دوست بود . با همدیگر از نظر اعتقادات و آداب و رسوم متفاوت بود، اما  همدیگر را همانگونه پذیرفت و در صلح و آرامش زیست.

یادگیری مدارا به بهترین شکل می تواند در مدرسه و کلاس درس اتفاق بیفتد. مدرسه هم می تواند از نظر رفتاری و هم از نظر محتوایی، مدارا و رواداری را به کودکان آموزش دهد. بعد از خانواده ، مدرسه مهمترین نهاد  اجتماعی کردن  کودکان استت، به ویژه در زمینه آموزش مدار و تحمل دیگران  جایگاهی مهم و اثر گذار دارد. شاید نتوان همه خانواده ها را به سمتی هدایت کرد که با کودکان شان  تمرین مدارا  کنند  و به آنها آموزش دهند.،اما  می توان  در همه مدارس با  برنامه های مدون و مشخص و محتوای یکسان کودکان و نوجوانان را آموزش داد. در مدرسه است که فرد   با دیگرانی برخورد می کند که با او  پیشینه ی خانوادگی فرهنگی مذهبی و رفتاری متفاوتی دارند و این متفاوت بودن فرصت بسیار مهمی در اختیار او  قرار می دهد تا در محیطی که تعداد زیادی افراد دیگر حضور دارند   که با او متفاوتند ،تحمل،پذیرش و مدارا را تمرین کند.  یادگیری مهارتهای اجتماعی در مدرسه باعث می شود تا فرد در بزرگسالی وقتی  وارد جامعه و فعالیتهای اجتماعی سیاسی و اقتصادی می شود بتواند از این مهارتها استفاده کند.

افراد اگر یادبگیرند که در تعامل با دیگران چه در مدرسه و چه بعدا به عنوان فرد بزرگسال در جامعه  چگونه باید رفتار کنند، با مشکلات کمتری روبرو خواهند شد و در سطح کلان مشکلات جامعه نیز کمتر می شود. ما به عنوان یک انسان در یک ارتباط  دوطرفه با کسی که مثل ما نیست و به زندگی جور دیگری نگاه می کند   یا میتوان رقابت و تضاد را برگزیینیم  که نتیجه ای  آن دعوا و جنگ و نا امنی است و یا راه مدارا و تحمل را برگزینیم و با گفتگو با همدیگر مسائل و مشکلات را حل کنیم که نتیجه آن صلح و آرامش است.مدرسه بهترین فرصت برای یادگیری گفتگو است.

آموزش و پرورش به عنوان مهمترین نهاد برای آموزش  مهارتهای زندگی و اجتماعی    تا کنون به شکل مطلوبی عمل نکرده است. چه در محتوای کتب درسی و چه در شیوه های آموزشی و برنامه های پرورشی!  مدرسه ها کمتر به  آموزش مهارتهای زندگی پرداخته اند  که اگر این کار را به درستی انجام می دادند  وضعیت زندگی اجتماعی در ایران امروز به این صورت نبود که الان می بینیم. برای رفتن به سمت جامعه ای که اعضایش بتوانند در کنار هم در صلح و آرامش زندگی کنند بهترین روش آموزش مفاهیم مدارا،رواداری،تحمل  و پذیرش دیگری به عنوان یک انسان، در مدرسه است. مسئولین آموزش و پرورش باید در این راه پیشگام باشند.

جامعه شناس و مدیر مسئول سایت فانوس*

انعکاس در سایت عصر ایران