آنچه در ذیل میآید مشاهدات عینی نگارنده میباشد که بیش از 20 سال در مدارس دولتی تدریس نموده و امید است که مسئولان محترم آموزش وپرورش فرصتی برایشان فراهم شود تا این یادداشت مختصر را بخوانند گرچه ممکن است خود نیز از شرح ماوقع آگاه باشند. اکثر امکانات آموزش و پرورش به مدارس خاص اختصاص مییابد وحتی از پرداخت سرانه به مدارس دولتی دریغ میشود و میتوان گفت که مدارس دولتی وضعیت سختی را در دهه اخیر سپری میکنند. مدیر و کارکنان مدارس دولتی با چه بودجه و سرانهای میتوانند فضای فیزیکی مدرسه خود را تغییر دهند؟ تمام همت مدیران مدارس دولتی سرپا نگه داشتن واحدهای آموزشی است و 80 درصد انرژی و زمان خود را صرف تامین هزینههای مدارس میکنند، برخی از این مدارس فاقد کتابخانه، آزمایشگاه و زمین ورزشی استاندارد هستند. تجهیزات وامکانات آموزشی آنها استاندارد نیست و غالبا حالت دکوری دارند علاوه برآن مشکلات بسیارند که تعدادی از آنها را متذکر میشوم: سرانه ناکافی فضای آموزشی، نور ناکافی، شرایط غیربهداشتی توالتها، دستشوییها، آبخوریها، وضعیت غیربهداشتی و غیرایمن کلاسهای درس و محوطه مدرسه، امکان برقگرفتگی، آتشسوزی، نامناسب بودن تخته، میز و نیمکت دانشآموزان و ناکافی بودن امکانات کمکهای اولیه میباشد. وقتی معلم وارد کلاس میشود بعضا با یک محیط نامتوازن مواجه میشود به گونهای که در و دیوار کلاس به تریبون آزاد دانشآموزان تبدیل شده، انواع جملات غیرفرهنگی را میتوان روی دیوار کلاس و میزها و صندلیها مشاهده کرد و نیز تصاویری که روی دیوار کلاس یا میز و صندلیهای کلاس نقش بستهاند که تاثیر نامطلوب بر روند آموزش و پرورش میگذارند. گاهی وضعیت نظافت کلاسها آنچنان نامساعد است که معلم هنگام ورود به کلاس اول باید دستمالی از کیف خود بیرون آورد و صندلی و میز معلم را پاک کند. هنگام ورود و خروج دانشآموزان گاهی به علت عدم نظافت چنان گرد و غباری در فضای داخلی مدرسه ایجاد میشود که نفس کشیدن در آن فضا سخت و دشوار میشود. امکانات آموزشی یک کلاس در مدارس دولتی یک تخته، گچهای نامرغوب و گاهی فاقد تختهپاکن میباشد. سقف بعضی از کلاسها به خاطر نفوذ رطوبت، گچهای آن ورقه شده و گاهی حین تدریس تکهای از گچ سقف یا بر سر دانشآموز میخورد یا بر سر معلم که این اتفاق ممکن است روند تدریس را به کلی مختل کند. میز و صندلی دانشآموزان، فرسوده میباشند. در کلاسها اکثرا فلزی میباشند که رسانای خوبی برای سر وصدا میباشند. در این مدارس خبری از هوشمندسازی نیست. در بعضی از این مدارس چند رایانه قدیمی را قرار دادهاند تحت عنوان سایت مدرسه که دو یا سه تا از آنها درست کار نمیکنند . در برگزاری امتحانات میان ترم معلم هرگاه بخواهد امتحان برگزار کند با چند مشکل مواجه است اول اینکه محیط امتحان مساعد نیست، تعداد دانشآموزان در کلاس زیاد وشرایط مطلوب برگزاری امتحان را ندارد، دوم اینک وقتی از مدیر ومعاون تقاضای برگه امتحانی میکنی برگههای کاهی که ساندویچفروشها هم از آنها استفاده میکنند به معلم میدهند. البته گاهی بعضی از مدیران با دریافت مبلغی از دانشآموزان این مشکل را برطرف میکنند ولیکن بعضی از مدیران اصرار میکنند که دانشآموزان باید روی همین برگههای کاهی سوالات امتحان خود را بنویسند وپاسخ دهند. هر ماه جلسه شورای دبیران برگزار میشود که البته بعضی از مدیران سعی میکنند این جلسات را هم برگزار نکنند، در این جلسات مسائل آموزشی، فرهنگی و تربیتی بیان میشود و صورتجلسه هم میشود ولیکن اکثر موارد تصویب به مرحله عمل نمیرسند این صورت جلسات به مناطق آموزش و پرورش نیز ارسال میشود که نگارنده بعید میداند مدیریت آموزش وپرورش تا کنون آنها را مطالعه کرده باشد و درصدد رفع مشکل برآید البته ممکن است بعضی از مدیران مناطق به این پیشنهادات معلمان توجه کنند. در کل باید گفت که نظرات معلمان عملیاتی نمیشوند و مسئولان آموزش وپرورش فقط بخشنامه صادر میکنند و مدیران مدارس را موظف به اجرای آن بخشنامهها میکنند که ممکن است بعضی از آن بخشنامهها در راستای آموزش یا پرورش نباشند. در نظام آموزش وپرورش توجه به نظرات و پیشنهادات کسی که در خط مقدم آموزش و پرورش میباشد مغفول مانده است در حالی که هدف اصلی آموزش و پرورش تربیت نیروی انسانی متعهد و متخصص میباشد نه پرداختن به امورات فرعی. آیا با این کمبود بودجه میتوان به اهداف برنامههایی که تدوین شده است رسید؟ نکته دیگر آنکه مسئولان آموزش و پرورش در اظهاراتشان مرتکب استقرای ناقص میشوند یعنی پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مدارس خاص وبرگزاری المپیاد دانشآموزان خاص را به کل نظام آموزش وپرورش تعمیم میدهند بهگونهای که معیار پیشرفت را همان مدارس خاص میدانند که در اقلیت قرار دارند پس چرا در اکثریت که همان مدارس دولتی میباشند ما پیشرفت چشمگیری نداریم؟ آیا توزیع بودجه آموزش وپرورش عادلانه است؟ عدم تامین بودجه لازم جهت مدارس دولتی ممکن است پیامدهایی داشته باشد که جبرانناپذیر باشد. آیا بااین وضعیت میتوان تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش را اجرا کرد؟ نگارنده در یادداشتهای آینده به مطالب دیگری از نظام آموزش و پرورش خواهد پرداخت و در یادداشت طرحها، نظرات، راهکارها، پیشنهادات و راههای برونرفت از این مشکلات را مطرح خواهد کرد، امید آنکه مفید واقع شود.
* کارشناس آموزش و پرورش
آرمان: بعضی از مدارس دولتی برای ثبتنام دانشآموزان شرط معدل تعیین میکنند. خیال معلمها و مدیر و معاون هم راحت میشود که یک بچه سر به راه و درسخوان پا توی مدرسهشان میگذارد و دیگر نیازی به سر وکله زدنهای چند ساعته هر روزه با دانشآموزی نیست که به راحتی دنبال مسائل غیردرسی است. ولی آیا شرط گذاشتن و مرزبندی بین بچهها را میشود با نگرشهای عادلانه تطبیق داد؟ ابراهیم سحرخیز، معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش میگوید اینکه بعضی مدارس دولتی بیایند و برای ثبتنام بچهها شرط معدل بگذارند تخلف است؛ مثل سدی که بچهها برای رسیدن به حق تعریف شدهشان مجبور شوند از روی آن بپرند. محمد روزبهانی، آموزگار و کارشناس آموزشی هم میگوید این کار غیر قانونی است و نابرابری ایجاد میکند. چرا که سطح امتحانات در مدارس مختلف یکسان نیست و نمرهها و معدل دانشآموزان نمیتواند معیار سنجش مناسبی باشد.
تا سلیقه مدیر چه مقرر کند
تا چند سال پیش رسم بود دانشآموزانی که معدل زیر 10 دارند با پرداخت مبلغی، جداگانه و در نوبت بعدازظهر در مدارس تحصیل کنند. اما این قانون مدتی است برداشته شده و همه دانشآموزان حق ثبتنام یکسان در مدارس دولتی دارند. اما امروز به سلیقه مدیران که البته بیشتر هم در مناطق به نسبت مرفهتر تهران رواج دارد و زیاد در شهرستانها همهگیر نیست، از نامنویسی دانشآموزان با معدل پایین در مدارس دولتی ممانعت به عمل میآید. اینها را محمد روزبهانی کارشناس آموزش به آرمان میگوید و ادامه میدهد: مدیر میخواهد محصلانی داشته باشد که بدون ایجاد مشکل در مدرسه زیر دستش، تحصیل کنند. دانشآموزانی که نمرات بهتری کسب میکنند اغلب خانوادههای به نسبت مرفهتری دارند و سطح تحصیلات والدینشان بالاتر است. و البته به طور طبیعی این دانشآموزان باز هم همان نمرات و معدل بالا را تکرار میکنند و این را مدرسه به عنوان نشانهای از کیفیت بالای خود تلقی میکند و این چرخهای است که چندان ربطی به کیفیت کار مدیر و معلم ندارد.
برچسبی که ساختار آموزشی به بچهها میزند
مدارس ایران در مقطع آموزش متوسطه به چند گروه تقسیم میشوند. مدارس دولتی که به روالترین نوع هستند، مدارس خصوصی یا غیرانتفاعی، مدارس استعدادهای درخشان که همگی قبلا زیر نظر سازمان پرورش استعدادهای درخشان بودند و امروز به اذعان مدیر یکی از این مدارس، بسیاری از شهرستانها اکنون زیر نظر آموزش و پرورش شهرشان هستند و چند مدرسه در تهران هنوز تحت عنوان سمپاد که با باشگاه دانش پژوهان جوان تلفیق شده به فعالیت مشغولاند. به غیر از مدارس دولتی باقی مدرسهها برای ورود دانشآموزان شروطی را تعیین میکنند که مطابق با اساسنامه مدرسهشان باشد. از جمله شرط معدل و قبولی در آزمون ورودی. اما در صورتی که مدارس دولتی نیز دانشآموزان را مشروط به داشتن معدل بالا، ثبتنام کنند، بقیه دانشآموزان که معدل بالایی ندارند کجا باید بروند؟ روزبهانی میگوید: در مدارس تیزهوشان که بچهها با معدل بالا و قبولی در آزمون وارد مدرسه میشوند با امکانات به نسبت بهتر مدرسه نتایج بهتری را کسب میکنند. در ظاهر کیفیت بالاتر است اما در واقع کاملا این طور نیست و خیلی از این برنامهها به نوعی برچسبزنی به دانشآموزان به حساب میآید. اینکه مدارس دولتی هم با این برچسبها عدهای را نپذیرند خلاف قانون است. هر چند که قانون نیز گاهی نابرابری تحصیلی ایجاد میکند. قانونگذار میخواهد فرصتهای مساوی ایجاد کند اما از دل همین قوانین گاهی نابرابری به وجود میآید. به عقیده این کارشناس امور آموزشی همه دانشآموزان که از سلامت فکری و عقلی برخوردارند میتوانند در موضوعات مختلف نابغه محسوب شوند اما وقتی به سیستم آموزشی وارد میشوند با برچسبی که مدیر، معلم، خانواده و جامعه به آنها میزنند، میپذیرند که باهوش نیستند و کاری از آنها برنمیآید. در واقع این طور نیست و این ما هستیم که از بچهها کسی را میسازیم که میبینیم.
ساعات تعیین شده برای دانشآموز کافی است
نباید دانشآموزانی که برای ثبتنام در دوره پیشدانشگاهی به مدارس دولتی مراجعه میکنند مجبور به ثبتنام در کلاسهای جبرانی کنند زیرا ممکن است دانشآموز اصلا قصد نداشته باشد در دانشگاه شرکت کند یا دانشآموز توانمندی است و نیاز به حضور دراین کلاسها ندارد یا اینکه تنها در یکی دو درس ضعیف است و تنها میخواهد در این درسها ثبتنام کند. اولیا در صورت مشاهده این اقدام باید شکایت کنند و مسئولان در حوزه بازرسی نیز باید با مدیران چنین مدارسی که به آییننامهها و بخشنامهها بیتوجهند برخورد قانونی کنند. اینها صحبتهای معاون وزیر است که روز گذشته ایلنا منتشر کرد. اما طبعا چیزی که دانشآموزان موقع ثبتنام به مدارس با آن مواجه میشوند متفاوت است. رقابتی که دبیرستانها برای کسب آمار قبولی بیشتر در آزمون ورودی دانشگاهها دارند چیزی نیست که از دید کسی پنهان باشد. همین دلواپسی از باختن در ماراتن کنکور است که مدیرها را وادار میکند بچهها را از تابستان به زور به کلاسهای جبرانی بکشند. سحرخیز همچنین میگوید: برخلاف مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش برخی مدارس یک دوره آموزش کتابهای پیشدانشگاهی را در تابستان تشکیل میدهند که این خلاف قانون است و نباید چنین کلاسهایی به صورت اجباری در تابستان به همه دانشآموزان تحمیل شود. اینکه تمام دانشآموزان را به یک چشم نگاه کنند و آنها را وادار به پرداخت مبالغی برای کلاسهای فوق برنامه کنند منطقی نیست و رسانهها باید در مقابل آنها بایستند و دوستان در حوزه نظارت و بازرسی نیز باید با آنها برخورد کنند. به گفته روزبهانی کارشناس آموزش، پول گرفتن از دانشآموزان در مدارس دولتی خوب نیست و خلاف حق تحصیل رایگان برای همه است که در قانون اساسی آمده. «بچهها 6- 5 روز به مدرسه میآیند و روزی 6- 5 ساعت هم ساعات درسیشان است و این ساعات درسی برای بچهها کافی است. چیزی که مشکل دارد روش آموزش است. اینکه راه را اشتباه برویم و خیال کنیم با چندبرابر کردن ساعات آموزش به نتیجه بهتری میرسیم اشتباه است. اگر آموزش را یک سیستم فرض کنیم و دانشآموز را داده خام این سیستم، و معلم و خانواده و کتابها و... پردازشی باشند روی این ماده خام آنچه که خروجی است بنا به انتظار باید فردی با دانش و مهارت باشد که بتواند در جامعه و زندگی خودش موثر باشد اما در واقع میبینیم که این طور نیست.» این کارشناس معتقد است اگر ایرادی هست در روش است و با این روش اگر شبانهروز هم دانشآموز را به کار بگیریم نتیجه دلخواه که همان انسان آگاه، با دانش و مهارتهای زندگی است عایدمان نمیشود. فریاد شادی دانشآموزان موقع تعطیلی مدرسه و سستیشان موقع ورود نشان از آن دارد که مدرسه آنطور که باید و شاید نتوانسته در جذب بچهها به خودش موثر عمل کند. «چیزی که میبینیم این است که مدرسه آن کاربرد خلاق و جذاب را برای بچهها ندارد. معدل بالا یا پایین، کلاسهای فوق برنامه و رقابتهایی از این دست که بین مدارس رواج دارد نمیتواند مشکلی اساسی از دانشآموز را حل کند. شاید اگر خانواده برای بچهها پول بیشتری خرج کند احساس کند که به بچه خدمت کرده است و مربیان هم از این موضوع راضی باشند ولی در کل نتیجهای که اصل آموزش به دنبال آن است با این کار به دست نمیآید.»