یاداشت های محمد روزبهانی

اجتماعی، فرهنگی،آموزشی

یاداشت های محمد روزبهانی

اجتماعی، فرهنگی،آموزشی

جستاری به فرهنگ آموزش در مدارس ژاپن




 منبع:وبلاگ مهدی بهلولیhttp://bohluli.blogsky.com/  ادامه مطلب ...

از آموزش و پرورش فنلاند،چه می توانیم بیاموزیم؟



                       

                                                    دایان راویچ

                          برگردان : مهدی بهلولی

 من به تازگی از سفری به اروپا برگشتم. در برلین،در همایش پژوهش جهانی آموزش و پرورش،سخن گفتم. پژوهشگران اروپایی،آسیایی،و آمریکای لاتین،از جنبش "اصلاحات آموزشی" در ایالات متحده،بسیار هراسان شده بودند؛هراسان از این که همان روندها- همان اصرارهای بیش از اندازه برای استاندارد کردن آزمون ها،فشار برای خصوصی سازی و کار و بار بازار،و فشار برای پایین آوردن استانداردها برای ورود به پیشه ی آموزشگری- چه بسا به کشورهای خودشان هم پابگذارد.  

بهترین بخش سفرم،بازدید از مدرسه های فنلاند بود. البته این روزها،نام فنلاند بسیار در خبرها شنیده می شود- به خاطر کامیابی هایش در آزمون های پیزا(pisa،برنامه ارزشیابی جهانی دانش آموز). در چند دهه ی گذشته،و در میان کشورهای آزمون گرفته شده،دانش آموزان 15 ساله ی فنلاندی،پیوسته،در خواندن،ریاضیات،و علوم،در اوج و یا نزدیک به اوج بوده اند. همچنین واریانس[شاخصی آماری برای اندازه گیری پراکندگی داده ها] کیفیت،در میان مدرسه های فنلاندی،در میان کشورهای آزمون گرفته شده،کمترین است،یعنی این که دانش آموزان فنلاندی می توانند در هر مدرسه در کشور و از هر نظر،آموزشی ارزشمند دریافت کنند. به این،برابری فرصت آموزشی می گویند،یک مدرسه دولتی خوب در هر محله ای.

 آنچه سامانه ی آموزش مدرسه ای فنلاند را بسیار شگفت آور می سازد این است که دانش آموزان هرگز آزمون  استاندارد شده ای نمی دهند مگر در واپسین سال دبیرستان شان،هنگامی که در آزمون ورودی پذیرش دانشگاه شرکت می کنند. آموزگاران خود،آزمون ها را طراحی می کنند،چرا که می دانند دانش آموزانشان دارند چه کار می کنند و به چه چیزهایی نیاز دارند. یک برنامه درسی ملی وجود دارد- رهنمون هایی کلی برای اطمینان از این که همه ی دانش آموزان،آموزشی بی کم و کاست ببینند- اما قانون گذارانه نیست. آموزگاران،وظیفه ی سنگین طراحی برنامه درسی و شیوه ی آموزش[پداگوژی] در مدرسه شان را بر گردن دارند. آنها از درجه ی بالایی از خودرهبری برخوردارند،چرا که حرفه ای اند.

 پذیرش در برنامه های آموزش آموزگار[تربیت معلم] در پایان دبیرستان،سخت رقابتی است؛تنها یک نفر از ده نفر- یا حتی کمتر- در برنامه های آماده سازی آموزگاری پذیرفته می شوند. همه ی آموزگاران،پنج سال را در برنامه ی سفت و سخت مطالعه،پژوهش،و عمل آموزشی سپری می کنند و کار خود را با گرفتن مدرک کارشناسی ارشد به پایان می رسانند. آموزگاران برای همه ی پیشامدها،و از آن میان برخورد با دانش آموزان معلول،دانش آموزان با دشواری های زبانی،و دانش آموزان با دیگر انواع دشواری های یادگیری،آماده می گردند.

مدرسه هایی که من بازدید کردم مرا به یاد بهترین مدرسه های پیشرو خصوصی خودمان انداختند. آنها سرشار از هنرها،بازی ها،و کار و کوشش ها بودند. من پردیس[فضاهای آموزشی]های زیبایی دیدم- برخی از آنها با معماری ممتاز و غرق در نور. کلاس های کوچکی دیدم؛گرچه شمار رسمی دانش آموزان کلاس های دبستانی 24 است با این رو،هیچ کلاسی با بیش از 19 کودک ندیدم( افزون بر این که هر کلاس دو آموزگاریار،برای کمک به کودکان با نیازهای ویژه داشت).         

 آموزگاران و مدیران،بارها به من گفتند راز کامیابی فنلاندی،اعتماد است. پدر- مادران،به آموزگاران اعتماد دارند چرا که آنها حرفه ای اند. آموزگاران به همدیگر اعتماد می کنند و در حل دشواره های مشترک با یکدیگر همکاری می کنند،چرا که حرفه ای اند. آموزگاران و مدیران به یکدیگر اعتماد می کنند چرا که همه ی مدیران،آموزگار بوده اند و تجربه ای گرانسنگ دارند. هنگامی که من از میزان کسانی پرسیدم که از پیشه ی آموزشگری پشیمان می شوند و از آن دست برمی دارند،گفتند ناچیز است : آموزگاری،پیشه ای ارزنده است و آموزگاران،بسیار گرامی داشته می شوند.  

 راستش آموزگاران فنلاندیی که من دیدم- که همچون حرفه ای های ممتاز،با انبوهی از افتخاراتند- چندان متفاوت از دیگر آموزگارانی که من در ایالت متحده دیده ام به نظر نمی رسند و عمل نمی کنند،حتی از آموزگاران همان مدرسه هایی که "مدرسه های شکست" نامیده می شوند. فنلاند یک امتیاز چشمگیر نسبت به آمریکا دارد. نرخ کودکان فقیر در فنلاند زیر 4 درصد است در حالی که در اینجا 22 درصد و حتی بالاتر است. این یک حقیقت پذیرفته شده است که درآمد خانواده،معتبرترین پیشگوی عملکرد آموزشی فرزند است. فنلاند سامانه ی رفاه اجتماعی نیرومندی دارد؛ما نداریم. راستی،فنلاند "سوسیالیست" نیست،برابری خواه و سرمایه داری است.

در آنجا از من درباره ی روندهای کنونی در آموزش و پرورش آمریکا پرسیده شد. آموزشگران فنلاندی از این ایده شگفت زده بودند که دولت های ما می خواهند آموزگاران را با نمره های آزمونی دانش آموزان ارزشیابی کنند- این کار به نزد آنها،هیچ معنایی نداشت. همچنین شگفت زده بودند از این که ما کودکان را به دست "آموزگارانی"می سپاریم که تنها چند هفته دوره ی آموزشی دیده اند و درجه ی کارشناسی ارشد هم ندارند. معنای ایده ی "پرداخت بر پایه ی شایستگی" را در نمی یافتند. آنها حقوق بیشتری می گیرند اگر به سود جامعه کار بیشتری کنند اما درنمی یافتند که چرا آموزگاران باید در رقابت با همدیگر برای نمره های آزمون ها،پاداش بگیرند. از آنجایی که دانش آموزانشان،نمره های آزمونی مقایسه ای ندارند کردارهای ما هم برای شان معنایی ندارد. هیچ کدام،سود رقابت در میان آموزگاران- که باید در حال همکاری باشند- را درنمی یافتند.

 هر یادآوری مدل فنلاندی،دستآورد کنونی اصلاح گران شرکتی را سخت به هم می ریزد. آنها این باور را نمی پذیرند که یک کشور می تواند بزرگترین مدرسه ها را داشته باشد بدون تکیه بر آزمون هایی با هزینه های هنگفت. آنها پای می فشارند که فنلاند نمی تواند مدل به درد بخوری باشد به خاطر این که با گوناگونی نژادی روبرو نیست. اما خاموش می شوند هنگامی که به آنها گفته می شود فنلاند آرایش جمعیتی دارد همانند سوئد،سوئیس،دانمارک،و نروژ،اما نتیجه های ممتاز می گیرد. من از این استدلال "نبود گوناگونی" آزرده می شوم چرا که سربسته دارد می گوید کودکان آفریقایی- آمریکایی و اسپانیایی،نمی توانند از وجود آموزگاران با تجربه ی بالا،کلاس های کوچک،و برنامه درسی غنی در هنرها و فعالیت ها،بهره ای بگیرند.

 در اینجا مقایسه ای درخور درنگ وجود دارد : ما درخواست آماده بودن دانش آموزان را برای رقابت جهانی داریم و به استادی بر مهارت های پایه پاداش می دهیم. اصول راهنمایمان : رقابت،پاسخگویی،و گزینش. فنلاند،هدفی یگانه دارد : پرورش انسانیت هر کودک. آیا این هدفی هولناک و پرت است؟ اصول راهنمای شان: برابری،نوآوری،و شکوفایی.

 امروزه فنلاند،به حق که شایسته ی توجه است،به عنوان کشوری که با کودکانش همچون منبعی باارزش رفتار می کند،و ارج می نهد به بزرگسالانی که آموزش را عشق و پیشه شان می سازند. بی گمان روزی،ما به شکست نگرش رفتارگرایانه باب روز اکنون،پی خواهیم برد. روزی ما خواهیم دانست که "اصلاحات" کنونی مان،درخور زمانه ی صنعتی آغاز سده ی بیستم است نه فراخور نیازهای سده ی بیست و یکم. هنگامی که آن روز فرابرسد ما پی به خرد ژرف فنلاند خواهیم برد،با عشق اش به کودکان و ارج نهی اش به آموزشگران. در آن هنگام ما خوشحال خواهیم بود که برای مدل شکست خورده مان،جایگزینی کامیاب وجود دارد. 

http://blogs.edweek.org/edweek/Bridging-Differences/2011/10/what_can_we_learn_from_finland.html 

http://farhangiannews.ir/view-13727.html

کتاب "آوازی برای وطن" نوشته محمد گودرزی دهریزی در بروجرد رونمایی شد

کتاب "آوازی برای وطن" در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بروجرد رونمایی شد.mohamad_godarzi_dehrizi.jpg

به گزارش روزهای بروجرد صبح پنج شنبه در مرکز اسناد و مفاخر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بروجرد از کتاب «آوازی برای وطن  »  نوشته "محمد گودرزی دهریزی "رو نمایی شد .

 "ارجمندی" در معرفی کتاب گفت: کتاب «آوازی برای وطن »  هشتمین کتاب این نویسنده بروجردی است که در قالب داستان در حوزه کودکان به چاپ رسیده و موضوع آن زاغ است که به دنبال وطنش می گردد . این کتاب در بخش تصویرگری نامزد جشنواره بولونیا شده و به زودی در کتب درسی قرار می گیرد .  

مسئول اداره فرهنگ و ارشاد بروجرد افزود : کتاب توسط انتشارات روزگار تهران به سفارش کانون پرورش کودکان و نوجوان بهتازگی به بازار نشر و ادبیات آمده است . "محمد گودرزی دهریزی" از نویسندگان فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان است که تا کنون بارها کتاب هایش با کسب رتبه برتر جوایزی را به خود اختصاص داده است .   

 
"محمد گودرزی دهریزی" (بروجردی) شاعر و نویسنده در شهر زیبای بروجرد دیده بجهان گشود. ایشان دبیر دبیرستانهای بروجرد و در حال حاضر تهران می باشد. کارشناس ارشد ادبیات و دارای چندین کتاب در زمینه شعر و داستان هستند . یکی از شعر های ایشان در کتاب سوم راهنمایی با عنوان شعر قصه تکرار آرش به چاپ رسیده است .برخی از آثار وی عبارت است از:
 
  • کودکی از جنس نارنجک(منظومه )- سال 1387 نشر روزگار
  • کتاب ادبیات کودکان و نوجوان ایران (مشترک با بهرام آقا خانی چگینی)–سال 1389نشر قو
  • فرهنگ جملات حکمی کلیله و دمنه – سال 1390نشر روزگار
  •  از روی خط پایان سال 1390 دفتر تبلیغات اسلامی / آفرین بر جان بابا – سال 1390 نشر قو 
  •  من یک مرد هستم – سال 1390 دفتر تبلیغات اسلامی

مدارس ما سنتی است، باید تغییر کنند!

 متن زیر با تغییر  عنوان  و بخشی (نصف آن)از آن در روزنامه آرمان 16 آبان 92 با عنوان فردا همین امروز نیست چاپ شده است!


    "تمام نظامهای آموزشی از تصور انسانها نسبت به آینده مایه می گیرند،از این رو اگر تصور ما از آینده یک جامعه، با واقعیت موجود آن منطبق نباشد، نظام آموزشی آن جامعه، راه خیانت به جوانانش را در پیش  می گیرد"الوین  تافلر.جهان و جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم به سرعت در حال تغییر و تحول است،این جهان و جامعه ی در حال تحول وتغییر نهاد هایی هماهنگ با خودش را میخواهد.از جمله این نهادهای مهم  آموزش و پرورش است! نهادی که وظایف زیادی را به عهده دارد،انتقال فرهنگ، نوآوری و تغییر، پرورش و رشد شخصی افراد، آموزش مهارتهای مورد نیاز جامعه به افراد  و اجتماعی کردن کودکان و نوجوانان برای زندگی  درجامعه. حال سوال مهمی که وجود دارد این است که آموزش و پرورش برای چه زمان و چه جامعه ای افراد را آموزش می دهد؟ در جوامع گذشته چون تغییر و تحول در جامعه بسیار کند و آرام بود و در نتیجه راحت تر می شد آینده  و نیازهای افراد در جامعه ی آینده را تشخیص داد و در نهایت برنامه ریزی برای آموزش و پرورش آسان بود. اصل در گذشته این بود که فردا همین امروز است،یعنی  جامعه ی فردا همانند امروز است  و نیازهایش با نیازهای امروز فرقی ندارد و نهایتا اینکه روشهای رفع نیازها نیز همانند امروز است،شیوه ی بسیار عاقلانه ای که در جوامع گذشته وجود داشت  و نیازهای افراد را پاسخ می داد، حتی در زمینه ی آموزش و پرورش! آیا امروز هم می توان گفت که فردا همین امروز است؟ خیر به هیچ وجه!  جهان امروز توسط فن آوریهای مختلف دگرگون گردیده و هر روز در حال تغییر است،آموزش و پرورش دیروز  نمی تواند نیاز جامعه ی امروز را پاسخ گوید. جامعه ی نو برای رفع نیازهای شهروندانش می بایست از شیوه های رفع نیازهای نوین استفاده نماید. نمی توان با روشهای گذشته به نیازهای جدید پاسخ گفت. این اصل شامل تمام همه ی نهادها و سازمانهای جامعه می شود،از جمله نهاد آموزش و پرورش! متاسفانه در جامعه ی امروز ایران نگاه غالب به آموزش و پرورش نگاهی است سنتی که رو به گذشته دارد! این نوع نگاه در بین مسئولین،معلمان،خانواده ها،مدیران و حتی دانش اموزان  و دانشجویان به وفور دیده می شود. فرض اصلی در بین این گروه کثیر این است که جامعه ایستاست و فرقی با گذشته ندارد و یا اگر تغییرنموده، ولی می شود از روشهای گذشته تعلیم و تربیت در مدارس و دانشگاهها استفاده نمود و راه درست همین است! اما در مقابل این دیدگاه غالب، دیدگاهی دیگر وجود دارد که من خود را جزء این گروه می دانم و درست نقطه مقابل گروه اول هستند. فرض اساسی در این دیدگاه این است که جهان و جامعه ی ایران با سرعت در حال تغییر و تحول است و باید روشهای سنتی و رسمی فعلی را در زمینه ی آموزش و پرورش تغییر داد و با توجه به دگرگونی های پیاپی جامعه، آموزش و پرورش نیز به روز شود.مصداق بارز آموزش و پرورش  امروزه ی ایران مدارس آن است،مدارس امروز به روشهای صد سال پیش اداره می شوند و آموزش می دهند! در واقع وقتی عملکرد مدارس  را نگاه می کنی، می توانی بفهمی که فکر پشت این نوع آموزش به تغییرات جامعه توجهی نمی کند و فرضش این است که جامعه تغییر ی نکرده پس به همان روشهای مدارس گذشته می توان بچه ها را برای زندگی در جامعه آینده آموزش داد!  اگر به عنوان یک ناظر بیرونی به مدارس نگاه کنی، ویژگی های آنها را این گونه خواهی دید.1-دانش آموزان را برای گذشته آموزش می دهند نه آینده! 2-حافظه محور هستند نه خلاقیت محور! 3-روابط عمودی  از بالا به پایین  حکم فرماست! 4-برای همه دانش آموزان از روشهای یکسان آموزشی استفاده می شود  5-پرسشگری جایی ندارد  6- برنامه ی خشک روزانه اجرا می شود  7-مهارتهای رسمی و غیر کاربردی آموزش داده می شود 8-  مدرسه  جدای از جامعه است  و...! البته می توان چند ویژگی دیگر برای مدارس امروزه  ذکر کرد،اما به همین چند مورد بسنده می کنیم. به نظر من بایست نگاه به آموزش و پرورش را تغییر دهیم.باید بپذیریم که جامعه ی امروزه همان جامعه یکی دو دهه ی گذشته نیست  و حتمآ جامعه ی بیست سال آینده هم مانند  جامعه ی امروز نیست و تغییرات فراوانی را پشت سر خواهد گذاشت.اگر این فرض را که دور از واقعیت هم نیست بپذیریم، نتیجه آن خواهد شد که تغییردیدگاه و روشها در آموزش و پرورش ، تغییر ساختار مدارس ( نه تنها امکانات سخت افزاری) و جایگاه معلمان ، امری ضروری است و هر چه سریعتر می باست از طریق مسئولان نهاد آموزش و پرورش و سایر نهاد های فرهنگی در دستور کار قرار گیرد.چرا  فردا  همین  امروز نیست !


http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=454&pageno=4

واپسین امید فرهنگیان برای دگرگونی گفتمان آموزشی

محمد رضا نیک نژاد

تارنمای فرهنگیان نیوز

اکنون نزدیک سه ماه است که رییس جمهور روحانی سکان رهبری ساختار اجرایی کشور را در دست گرفته و در همین زمان کم،شاهد رویدادهای درخور توجهی در گستره های اقتصادی،دیپلماتیک،دانشگاهی،محیط زیستی،میراث فرهنگی و ... بوده ایم. در همه ی وزارتخانه ها یا سازمان هایی که دولت توانسته است گامی هر چند کوتاه به سوی خواسته های رای دهندگان 24 خرداد بردارد،بی گمان دگرگونی گفتمان حاکم بر آن وزارتخانه و یا سازمان را شاهد بوده ایم. برای نمونه گماردن توفیقی به سرپرستی وزارت علوم،در همین زمان اندک،افزون بر این که توانسته دلهای بسیاری از دانشگاهیان را برباید و آنان را با برنامه های خویش همراه سازد،در برداشتن گام هایی کارا در گستره های آموزشی،مدیریتی،دانشجویی و ... بسیار کامیاب بوده و از همه مهمتر هم سویی سرپرست این وزارتخانه با اندیشه ها و گفتمان رییس دولت را به شایستگی فراهم نموده و به نمایش گذاشته است.

 اما با دست رد نمایندگان مجلس به سینه ی نخستین گزینه ی وزارت آموزش و پرورش،علی اصغر فانی به عنوان سرپرست گسترده ترین وزارتخانه ی کشور معرفی شد. فانی در آموزش و پرورش چهره ای شناخته شده است و پیشینه ی مدیریتی نه چندان کوتاهی در دوره های گوناگون این وزارتخانه دارا می باشد که معاونت وزرای آموزش و پرورش دوران اصلاحات،مهمترینِ آنها است. بارزترین ویژگی دکتر فانی،تایید و ادامه ی گفتمان حاکم بر آموزش و پرورش در دوران- دست کم- هشت ساله ی دولت گذشته و فاصله ی معنا دار آن با گفتمان آموزشی- پرورشی رییس جمهور روحانی است. در بسیاری از سخنان و گفتگوهای سرپرست آموزش و پرورش و البته کارهای انجام شده در دوران کوتاه سرپرستی،چندان نشانه ی امیدوار کننده از دگرگونی های اساسی دیده نمی شود. مثال ها از این دست فراوان است. برای نمونه ایشان در برابر پرسش خبرنگاری که از وجود دانش آموز معتاد در آموزش و پرورش می پرسد،می گوید:من آن را رد نمی کنم،اما با انتشار این خبرها در گستره عمومی نیز همراه نیستم!زیرا سبب نگرانی پدر و مادرها می شود. این سخنان،با دیدگاه های فرادستان گذشته ی این وزارتخانه بسیار هم سو است. جناب سرپرست باید بدانند که تا دستگاه عصبی بدن درد را خبر ندهد،کسی پی به وجود بیماری نمی برد. اگر چنین خبرهای مهمی در چنبره ی مدیریتی چند تن باقی بماند،بی گمان بیماری های اجتماعی ای مانند اعتیاد،زیر پوست جامعه- مدرسه – رشد کرده و روزی فرا خواهد رسید که دیگر از کسی کاری بر نمی آید. یا در پاسخ به پرسش خبرنگاری که درباره ی انگیزه ی کمِ دانش آموزان برای شرکت در مراسم نماز مدارس می پرسد،می گوید ما باید در اندیشه ی ساختن نمازخانه های درخور باشیم و آنها را بیش از گذشته برای جذب دانش آموزان بهسازی نماییم. این گونه سخنان در دیدگاه های فرادستان آموزشی- از گذشته تا کنون- به شدت پر بسامد و کلیشه ای بوده و از نگاهی نو حکایت نمی کند. هر کس که با کانون های آموزشی سر و کار دارد- ازجمله نگارنده- خوب می داند که نمازخانه های مدارس بهترین،زیباترین و مجهزترین بخش های یک مکان آموزشی است. از این رو اگر از کمی انگیزه دانش آموزان سخنی به میان می آید،باید ریشه این کم انگیزگی را ژرف تر و تخصصی تر دید و به آن پرداخت. یا در زمینه ی افزایش دست مزدها،سخنانی مطرح می شود که- به گفته ی کارشناسان- با توجه به شرایط اقتصادی کشور چشم اندازی برای اجرا ندارند. برای نمونه ای دیگر در پی سخنان رییس جمهور در روز باز گشایی مدارس که خواستار ایجادِ زنگ گفتگو در مدارس شدند. حسین هژبری معاون پرورشی وزیر می گوید"مقرر شده معلمان در کلاس‌های درس برخی از کتب درسی را در قالب گفت‌وگو تدریس و مدیریت کنند". اما "زنگ های گفتگو در کلاس های دایره ای" در ساختارهای نوین آموزشی یکی از کاراترین روش های آموزش های شهروندی و گسترش و ژرفا بخشی به درونمایه های اخلاقی،اجتماعی،زیست محیطی و ... است و با آموزش درونمایه ای درسی از روش های گروهی و گفتگو بسیار فاصله دارد و این نمونه ای از دوری دیدگاه فرادستان آموزشی با دیدگاه های نوین آموزشی رییس جمهور است. از دیگر سو- بر خلاف وزارت علوم و حتی ورزش و جوانان- دگرگونی در رده های بالا و میانه ی مدیریت آموزش و پرورش- به جز چند مورد انگشت شمار- صورت نگرفته و از این رو نمی توان چشم براه زایش گفتمانی نو و متناسب با دیدگاه های دولت تازه و رییس آن بود.اما در روزهای گذشته زمزمه هایی از معرفی شخص دیگری برای به دست گرفتن وزارت آموزش و پرورش شنیده می شود. اگر چنین خبری درست باشد،از سویی باید امیدها به تغییر گفتمان آموزشی در دولت تازه را زنده نگهداشت و از دیگر سو رییس دولت باید بیش از گذشته به افکار عمومی فرهنگیان و خواسته های سیاسی- اجتماعی آنها،خانواده هاو دانش آموزان و از همه مهمتر نیازهای امروزین جامعه توجه نشان دهند. با برگزیدن کسی که نزدیک ترین رویکرد را به دیدگاه ها و اندیشه های پیشرو آموزشی رییس دولت دارد،می توان زمینه ی دگرگونی به سوی برپاسازی آموزش و پرورشی نوین،کارا و کامیاب در پرورش شهروندانی پویا،اندیشمند و جهانی را فراهم نمود. 

http://farhangiannews.ir/view-12347.html