یاداشت های محمد روزبهانی

اجتماعی، فرهنگی،آموزشی

یاداشت های محمد روزبهانی

اجتماعی، فرهنگی،آموزشی

آموزش مهارت‌های برخورد با آسیب‌های اجتماعی در مدارس

محمد روزبهانی
منبع:  روزنامه ابتکار 19 شهریور 93



افراد از بدو تولد با روش‌های گوناگون و توسط نهادهای مختلف، اجتماعی می‌شوند. فرد درست بعد از تولد شروع به یادگیری هنجارها، ارزشها و شیوه ی زندگی مورد نظر جامعه می‌کند. این یادگیری از خانواده شروع می‌شود، به مرور توسط گروه دوستان، مدرسه و رسانه‌ها افزایش می‌یابد. هر فردی بعد از تولد نیاز به یکسری آموزشهای اساسی دارد تا بتواند در جامعه به درستی و راحتی زندگی کند. خانواده از همان ابتدا فرد را با آموزش‌هایی آشنا می‌کند که به نظر اعضایش، ضروری اند. اما در جوامع امروزی تنها آموزش‌های اجتماعی و فرهنگی خانواده برای فرد کافی نیست، بلکه لازم است که سایر نهادها، بخصوص نهاد آموزش و پرورش، آموزش‌های مکمل برای زندگی در اجتماع را به طور مستقیم و غیر مستقیم به فرد ارائه دهد. در کشور ما نهاد آموزش و پرورش تا سطح دبیرستان این خدمات و آموزشها را به صورت رایگان به کودکان و نوجوانان ارائه می‌دهد.  
ادامه مطلب ...

شبکه های اجتماعی،مفری در کلان شهر تهران

محمد روزبهانی روزنامه صمت  12 شهریور  93-صفحه15


   هر روز صبح که از خانه بیرون می آییم و  درسطح شهر ، مترو ، خیابان  یا پیاده رو از کنار هم رد می شویم ، با بی تفاوتی نگاهی به هم  میکنیم وبی توجه از کنار هم می گذریم.  این بخش تکراری زندگی ما در شهرهای بزرگ است. شاید در پس ذهن ما این افکار باشد که، چقدر تنهاییم. کسی را نداریم. کسی به ما توجهی نمی کند. هر کس به فکر خودش است. دنیای سختی است. اگر مشکلی داشته باشیم کسی کمک مان نمی کند  و ... ! آیا ما در یک کلان شهر مثل تهران واقعا تنهاییم؟ آیا کسی را نداریم؟ آیا همه به فکر خودشان هستند؟ آیا اگر مشکلی داشته باشیم کسی به ما کمک نمی کند ؟ واقعیت این است که هم می توان گفت بله و هم نه! اگر من به عنوان شهروندی که در یک کلان شهر زندگی می کنم بخواهم با شیوه های  رواوبط اجتماعی و میان فردی سنتی ،که در روستاها و شهرهای کوچک مرسوم است، زندگی کنم دچار بسیاری از این مشکلات و مسائل خواهم شد. آنگاه جوابم به همه ی سوالات بالا مثبت  است.  یعنی کسی هستم که تنهایم با هزار مشکل در یک شهر بی سر و ته! کسی به فکرم نیست! اما اگر  از زاویه دیگری به زندگی  در یک کلان شهر مانند تهران بنگرم جوابم به این سوالات منفی است. یعنی هم کسانی هستند که به من کمک کنند ، هم من تنها نیستم و کسانی هتسند که به فکر من باشند!  سوال  اساسی این است : من باید چه نوع نگاه و روشی ا داشته باشم تا با آسیبها و مشکلات شهرهای بزرگ روبرو نشوم و بتوانم به راحتی به زندگیم ادامه  دهم؟ جواب این است، حضور در شبکه های روابط اجتماعی و میان فردی جدید که در شهرهای بزرگ شکل می گیرد و شهروندان می توانند برای ارتباط با دیگران وارد این شبکه ها شوند.  در دسترس ترین این شبکه های اجتماعی ،سمن ها هستند ، مانند  انجمن های صنفی،علمی،هنری،محیط زیستی ،اجتماعی و ...!

  ادامه مطلب ...

آموزش و پرورش مدنی و حقوق بشر


مهدی بهلولی،روزنامه شهروند،9 شهریور 93

حق و وظیفه مدنی،دو مفهومی هستند که با مفهوم "شهروند" پیوندی ناگسستنی دارند. یعنی نمی توان از شهروند سخن گفت اما به حقوق و وظایف شهروندی نپرداخت. اما شاید بتوان گفت که آنچه در یک صد سال گذشته از مفهوم شهروندی در جامعه ی ما بازتاب یافته،بیش از حقوق،بر وظایف تآکید داشته است. مفهوم شهروندی جا افتاده در گستره ی فرهنگ ایران- و برای نمونه در مدرسه و آموزش و پرورش- شهروند سر به راهی است که خوب به وظایف خود آشنا و به رعایت آنها پایبند است. از دو سیما و چهره شهروندی در ایران،بیشتر،یک سویه آن دیده و به نمایش گذاشته شده است. بگذریم از که همین بحث وظایف هم- از آنجایی که مفهوم شهروندی در ایران بر بنیادهای ویژه فرهنگی،دینی و سیاسی خود استوار گردیده- تا اندازه ای چشمگیری،معنا و درون مایه ی دیگری یافته است. 

 اما در پیوند با آموزش و پرورش،مفهوم شهروندی،با بحث "آموزش و پرورش مدنی" در ارتباط است. البته در این ترکیب،آموزش و پرورش دو معنا دارد. یکی معنای کلی آموزش،که به همه ی گستره ی آموزش اشاره دارد و یکی هم معنای ویژه ای از آموزش که تنها یک درس مشخص "آموزش مدنی" یا آن گونه که در ایران شناخته می شود "تعلیمات مدنی" را درنظر دارد. برای دست یابی به معنای کارآمد و به روزتر از مفهوم شهروندی،بایستی در برداشت مان از آموزش و پرورش مدنی- در هر دو معنای آن- بازنگری انجام دهیم. ناگفته پیداست که دگرگونی در مفهوم شهروندی،وظیفه و رسالتی است دشوار و سنگین،که بسیج همه ی نیروهای اجتماعی،فرهنگی و سیاسی جامعه را نیازمند است و کاری نیست که تنها از عهده ی آموزش و پرورش برآید.

  

ادامه مطلب ...

مشارکت بخش غیر دولتی و مقابله با بحران منابع در آموزش و ‍‍پرورش

 منبع:سخن معلم

 گزارش: محمد روزبهانی

سازمان مدارس غیر دولتیِ آموزش و پرورش در روزهای 25 تا 27 مرداد ماه امسال میزبان همایشی بود که یکی از اهداف آن توضیح یک بسته حمایتی بود که دولت به مدارس غیر دولتی اعطا می کند تا راه حلی برای مشکلات این مدارس باشد . در این همایش موانع و مشکلات مدارس غیر دولتی در گوشه و کنار کشور از زبان موسسان این مدارس، مدیران و کارشناسان بیان شد و در کارگروه های مختلف به بحث گذاشته شد . همچنین مقامات و مسئولین نهادهای خارج از آموزش و پرورش اما مرتبط با مدارس غیر دولتی نیز در این همایش حاضر شدند و علاوه بر سخنرانی،به سوالات حاضران پاسخ دادند که از آن جمله می توان به رییس سازمان تامین اجتماعی، معاون امور شهرداری های وزارت کشور، دیوان محاسبات و ... اشاره کرد. مشکلات مربوط به بیمه کارکنان این مدارس، وضعیت زمین های قابل استفاده برای احداث مدرسه و دیگر موانع موجود بر سر راه موسسان،از جمله مواردی بود که در این جلسات مورد بحث قرار گرفت . همچنین مجتبی زینی وند، مدیر کل مدارس غیر دولتی سازمان هم در نشست ها و کارگروه های متعدد، به توضیح بسته حمایتی وزارت آموزش و پرورش پرداخت و مزایا و مسئولیت های مندرج در این بسته را برای موسسان و مدیران و کارشناس مسئولان مدارس غیر دولتی شرح داد .
 

ادامه مطلب ...

نگرش به مفهوم ثروت در جامعه و نظام آموزش و پرورش ایران

علم بهتر است یا ثروت؟ این  موضوعی  انشایی  بود که بیشتر ما در دوران تحصیل در باره ی آن زیاد نوشته  بودیم! خیلی از ما در  انشا هایمان می نوشتیم که علم بهتر است و برخی هم می گفتند ثروت! گروهی هم می نوشتن که هر دو را داشتن خوب است و یکی از دیگری بهتر نیست!  بطور کلی در فرهنگ عمومی ما دید خوبی به ثروت نبود و نیست. در خیلی از مواقع افراد ثروتمند  را  "  ... پول   " خطاب میکردند و می کنند.  اما این ظاهر قضیه بود و در درون کمتر کسی بود که  از ثروت و دارایی بدش  می آمد.  همه می دانستند که ثروت داشتن خوب است و خیلی از مشکلات را بر طرف  می کند، اما ثروت داشتن به نوعی ضد ارزش شده بود. این نگرش منفی به ثروت وارد نظام  آموزش و پرورش ما نیز شد. چرا که  جامعه و نهادهایش با هم رابطه ی متقابل دارند و بر هم تاثیر می گذارند و تاثیر می پذیرند .در  نهاد آموزش و پرورش جدید ما نیز چندان به ویژگی های  خوب ثروت و تولید « توجه نشد و نمی شود. در صورتی که اولین و مهمترین اصل در توسعه یک جامعه افزایش ثروت آن جامعه است. هر جامعه ای که خواهان توسعه درون زا و فرا گیر است می بایست به طور مستمر میزان ثروت ملی را افزایش دهد تا  در کنار سایر شاخص های دیگر به مرور به توسعه  ای موزون دست یابد. اما سوال مهم و اساسی این است که : آیا در کشوری که فرهنگ عمومی به طور عام و بسیاری از اندیشمندان و نظریه پردازان آن  به طور خاص به انباشت ثروت اعتقاد ندارد و حتی آنرا بد می دانند می توان به توسعه رسید؟  به نظر می رسد که خیر نمی شود؟  سوال دوم این است که این قضیه چه ربطی به نظام آموزش و پروش کشور دارد؟ جواب آن این است  که شکل گیری ارزشهای مشترک، باورهای عمومی ،آرمانها و اهداف مشترک در یک جامعه از خانوده ها و مدارس آن جامعه سرچشمه می گیرد. اگر شهروندان یک جامعه از دوران کودکی با ارزشها و آرمانهای مشترکی  تربیت شوند که  به نگرش مثبت به ثروت  منتهی نشود،  آیا در بزرگسالی این افراد به فکر تولید ثروت فردی و ملی خواهند رفت و یا بر اساس آموزه هایی که ثروت را منفی و دامی شیطانی می داند، عمل خواهند کرد. جامعه ایران برای توسعه و عبور از مشکلا ت نیاز دارد که ثروت عمومی و حتی  فردی را افزایش دهد. ابتدا باید از مدارس آغاز کرد. در محتوای دروس دوره های تحصیلی  به ندرت  نگرش مثبتی به ثروت و ثروتمند بودن  وجود دارد. گاه  برعکس در مذمت ثروت  به  گفتهای بزرگان هم استناد می  شود. در مجموع نظام آموزش و پرورش  ما  از این  بعد مسیر درستی را طی نمی کنند. نیاز امروز جامعه ما تغییر نگاه به موضوع ثروت  است. باید به بچه ها یاد داد  ثروت خوب است  و اینکه  هر چه یک جامعه  ثروتمند تر باشد در جهان از جایگاه بالاتری برخوردار است و قدرت چانه  زنی بیشتری خواهد داشت. بر عکس هر چه یک کشور از درآمد سرانه و ثروت کمتری برخوردار باشد، هر چند هم که خود را مهم تلقی کند، اما در نگاه سایر کشورها، بسیار کوچک به نظر خواهد رسید.

  

ادامه مطلب ...